کد خبر: ۱۶۲۷۷۷
۹:۴۰ - ۱۳۹۹/۹/۲۷

توضیح وزیر اقتصاد درباره نقش حقوقی ها در افت بازار و اثر بودجه بر بورس و ...

توضیح وزیر اقتصاد درباره نقش حقوقی ها در افت بازار و اثر بودجه بر بورس و ...

وزیر اقتصاد درباره تامین مالی از بازار سرمایه، ارتباط با بازار پول، عرضه سهام شرکت های دولتی ، نقش حقوقی ها در دوره افت بازار و اثر لایحه بودجه سال آینده بر بورس توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، فرهاد دژپسند درباره تامین مالی از بازار سرمایه، اصلاح نظام بانکی، اقدامات برای حل معضلات بانک محوری تامین مالی اقتصاد، ارتباط میان بازار پول و سرمایه، اقدامات قابل توجه با هدف توسعه بازار سرمایه، توسعه بازار اوراق بدهی، شرایط بازار سرمایه ، برنامه ها برای جذاب تر کردن بازار سرمایه ، عرضه سهام شرکت های دولتی در بازار سرمایه، آزاد سازی سهام عدالت و عرضه باقیمانده سهام متعلق به دولت در قالب ETF ها، نقش حقوقی ها در دوره افت بازار و اثر لایحه بودجه سال آینده بر بورس به گفت و گو با ایسنا پرداخت که بدین شرح است:

یکی از کلید واژه هایی که از هنگام تصدی وزارت اقتصاد بر آن تأکید دارید، توسعه و تنوع در نظام تأمین مالی است. چرا این راهبرد تا این حد اهمیت دارد؟ آیا واقعاً نظام تأمین مالی را بر رشد اقتصادی اثرگذار می دانید؟

دژپسند: رشد اقتصادی از اهداف اصلی هر اقتصادی است و در اینکه میان رشد اقتصادی و توسعه نظام تأمین مالی رابطه مثبتی وجود دارد، شکی نیست. آنچه بیشتر محل بحث است جهت اثرگذاری و میزان تأثیر آن بر رشد اقتصادی است. در این خصوص دو نحله فکری وجود دارد یک دیدگاه معتقد است نظام تأمین مالی در خدمت رشد اقتصادی است ولی به اندازه سایر متغیرها از جمله کیفیت و کمیت سرمایه، نرخ پس انداز، فناوری  و... محوریت ندارد.

در نحله فکری دوم موتور محرکه رشد اقتصادی، نظام تامین مالی است. هرچه نظام تامین مالی شامل بازار سرمایه، بازار پول و بیمه توسعه یافته‌تر باشد، رشد و توسعه اقتصادی در سطوح بالاتری محقق خواهد شد. این دیدگاه در سال‌های اخیر مورد حمایت اقتصاددان‌ها بوده و بسیاری از مطالعات مؤید این دیدگاه است. با این نگاه قرابت بیشتری دارم و توسعه یافتگی نظام تأمین مالی را از عوامل اصلی رشد اقتصادی می دانم.

حال اگر دقیق تر به نظام تأمین مالی در اقتصاد توجه کنیم، مشاهده می کنیم بصورت تاریخی حدود ۹۰ درصد تأمین مالی از طریق نظام بانکی انجام می شود و وابستگی شدیدی به این کریدور تأمین مالی وجود داشته است. این امر در کنار عدم توسعه یافتگی دیگر بازارها، ابزارها و روش ها سبب شده در هنگام بروز چالش یا عدم کارکرد مناسب این کریدور، اقتصاد با معضل جدی روبرو شود.

برای مثال در زمانی که مشکلاتی از قبیل انجماد دارایی ها و حجم بالای مطالبات غیرجاری دامن بانک ها را می گیرد، توان نظام بانکی برای حمایت از تولید با محدودیت قابل توجهی روبرو می شود. از این رو در وزارت اقتصاد بخشی از توان را در این مدت معطوف به توسعه و تنوع نظام تأمین مالی کردیم تا از این طریق ظرفیت های حمایتگر و پشتیبان از تولید را افزایش دهیم و به نظرم تا اینجا در بسیاری از حوزه ها نیز دستاوردهای خوبی داشتیم.

دشواری کار که البته می تواند یک فرصت نیز باشد اینجا است که امکان تأمین مالی اقتصاد از طریق فروش نفت و نظام بانکی به شدت کاهش یافته و دشمن تمام توان برای مسدود کردن راه‌های ورود کالا و ارز (تجارت و تأمین مالی) را به کار گرفته است. بنابراین ضروری است در کنار کریدور بودجه دولت و بانک، کریدور سوم جهت تأمین مالی اقتصاد توسعه یابد و بازار سرمایه می تواند جایگاه مهمی در این ارتباط کسب کند. در نظر داشته باشید که هم ظرفیت نظام بانکی برای تأمین مالی محدود است و هم اصولاً باید کارکرد فعلی آن تغییر کند. برای مثال تأمین مالی سرمایه ثابت نباید از طریق بازار پول صورت گیرد بلکه باید از بازار سرمایه باشد.

تأمین مالی بنگاه‌های بزرگ مقیاس در زمینه تأمین سرمایه در گردش هم باید از طریق بازار سرمایه صورت گیرد. بنابراین دلیلی ندارد که برای تأمین سرمایه ثابت و سرمایه در گردش بنگاه‌های بزرگ مقیاس از منابع بانکی استفاده کنیم زیرا ظرفیت تأمین این منابع در بازار سرمایه وجود دارد و این ها الزاماتی است که برای کارآمد سازی نظام تأمین مالی باید بدان ها توجه لازم را داشته باشیم.

به این نکته توجه کنیم که برای تحقق جهش تولید و داشتن رشد مطلوب در سال جاری حداقل باید هزار هزار میلیارد تومان تأمین مالی در اقتصاد داشته باشیم. در این زمینه باید نظام تأمین مالی بصورت کارا عمل کند و تامین مالی کسب و کارها را تسهیل کند. اگر به اعداد و ارقام نگاهی بیاندازیم سهم بازار سرمایه در سال های گذشته از تشکیل سرمایه از پنج تا ۲۰ درصد متغیر بوده و تلاش داریم تا این سهم ‌افزایش پیدا کند. این امر تحقق پیدا نخواهد کرد مگر با تقویت جایگاه بازار اولیه. قابل کتمان نیست که هدایت نقدینگی به سوی بازار اولیه می تواند نقش قابل توجهی در اشتغال و تولید داشته باشد.

با توجه به اینکه در صحبت های رئیس جمهور در سال ۹۷ یکی از اولویت های اصلی وزارت اقتصاد اصلاح نظام بانکی عنوان شد در این خصوص چه اقداماتی را به انجام رساندید؟

دژپسند: فعلاً عمده تأمین مالی اقتصاد توسط نظام بانکی صورت می‌پذیرد. وابستگی بیش از حد تأمین مالی بنگاه‌ها و خانوارها به نظام بانکی، حساسیت اقتصاد و جامعه را نسبت به چالش‌های نظام بانکی افزایش داده لذا لزوم اصلاح نظام بانکی همواره مورد تأکید دولت‌ و صاحب‌نظران بوده است. بر این اساس مطالعه جامعی پیرامون اصلاح نظام بانکی با لحاظ  فشارهای ناشی ازمحدودیت ها، تحریم‌های بین‌المللی و شرایط بیرونی اقتصاد و تشدید برخی چالش‌های نظام بانکی در وزارت اقتصاد صورت گرفت.

مبتنی بر این مطالعه وزارت اقتصاد از طرفی با در نظر گرفتن جایگاه در ساختار حاکمیتی و در نظام بانکی و از طرف دیگر با تبیین جایگاه دستگاه‌های مسئول نسبت به تدوین برنامه اجرایی اصلاح نظام بانکی اقدام و اجرای حوزه هایی که دارای مسئولیت است از جمله اجرای حاکمیت شرکتی، واگذاری اموال مازاد و شرکت های غیربانکی، ساماندهی مطالبات غیرجاری، ساماندهی تعداد شعب، بانکداری دیجیتال و ... را در دستور کار قرار داد.

هم اکنون برخی از آثار آن مانند توسعه بانکداری دیجیتال، اصلاح نسبی ترازنامه بانک ها و اجرایی شدن حاکمیت شرکتی، کاهش قابل ملاحظه تعداد شعب بانک ها و... قابل مشاهده است و برخی دیگر نیز در آینده نزدیک مشخص خواهد شد.درآخرین گزارش عملکردی که وزارت اقتصاد در هفته دولت منتشر کرد در خصوص عملکرد این حوزه ها اطلاعات دقیقی را ارائه داده است.

خیلی به بازار سرمایه معتقد هستید. هر چند اگر به نظام تامین مالی در دنیا نیز بنگریم بازار سرمایه نقش بسیار بالایی در تامین مالی اقتصاد کشورها دارد. در دو سال اخیر هم این بازار رشد قابل توجه ای داشته است. در خصوص نقش بازار سرمایه درکنار بازار پول چه نظری دارید و اتکاء بیشتر نظام اقتصادی به بازار سرمایه را در تامین مالی  چگونه ارزیابی می کنید؟

دژپسند: بانک محور یا بازارسرمایه محور بودن نظام تأمین مالی منتج از شرایط اقتصادی هر کشور است و به نوعی معلول شیوه‌ها و ابزارهای تأمین مالی است. بطور معمول در هر اقتصادی، نخست بانک محور بودن ملاک قرار گرفته اما با پیشرفت ابزارهای مالی، سهم بازار سرمایه نیز از میزان تأمین مالی به خصوص در بنگاه‌های بزرگ افزایش یافته است. بیش از آنکه حجم بازار سرمایه در تامین مالی اقتصاد مهم باشد، بهره‌گیری از ابزارها و ظرفیت‌های جدید به شیوه درست در اقتصاد اولویت دارد.

به این امر هم توجه کنیم که نتیجة تحقیقات و پژوهش های داخلی و خارجی انجام شده در مورد نحوۀ تعامل بانک‌ها و بازار سرمایه نشان می‌دهد، توسعه‌ یافتگی این دو نظام لازم و ملزوم یکدیگر است. شواهد زیادی مؤید این مطلب هستند که در کشورهایی که در آنها بازارهای سرمایه به خوبی توسعه یافته است،‌ سایر واسطه‌های مالی نیز توسعه یافتگی بالایی دارند.

هر چند باید در توسعه بازار سرمایه سیر طبیعی را طی کنیم. بطور کلی اگر زیرساخت های لازم در بازار سرمایه وجود داشته باشد و شرکت ها بتوانند به سهولت از بازار تأمین مالی کنند آنگاه نظام تأمین مالی بصورت خودکار به سمت بازار محور شدن حرکت می کند، الان در هفت ماهه اخیر بازار سرمایه توانسته بیش از ۳۲۰ هزار میلیارد تومان تامین مالی برای اقتصاد انجام دهد در حالی که این عدد در کل سال گذشته ۲۶۵ هزار میلیارد تومان و در سال ۹۷ معادل ۱۲۵ هزار میلیارد تومان بوده یا اینکه در هفت‌ماهه سال جاری جمعاً سهام تعداد ۲۰ شرکت شامل شرکت های تراز اول و بزرگی نظیر سرمایه گذاری تأمین اجتماعی، سرمایه گذاری صبا تأمین و سرمایه‌گذاری گروه مالی سپهر صادرات درمجموع به مبلغ ۱۳.۶ هزار میلیارد تومان بصورت عرضه اولیه در بازار سرمایه عرضه شدند که این حجم از عرضه اولیه در بازار سرمایه تاکنون بی‌سابقه بوده است.

این آمار و اطلاعات نشانگر حرکت به سمت بازار سرمایه محوری است. به هرحال تامین مالی از طریق شبکه بانکی و بازار سرمایه از امتیازاتی برخوردار هستند که افزایش اثربخشی هر دوی آنها برای یک اقتصاد توسعه یافته اجتناب ناپذیر است. اما باید برای تامین مالی در قالب چارچوب هایی عمل کنند تا  هر دو قابل اعتماد و اطمینان بوده و تا حد ممکن ریسک و هزینه های تامین مالی را کاهش دهند.

ماهیت بازار سرمایه از امتیازات ویژه ای برخوردار است. با توسعه بازار سرمایه و ارتقای مشارکت و اعتماد آحاد مردم و بنگاه ها در سایه شفافیت هر چه بیشتر این بازار مسیری کارا و دقیق برای مردمی کردن اقتصاد و همچنین شکل گیری اقتصاد عدالت بنیان است حاصل می شود که نمونه آن را با آزاد سازی سهام عدالت در محیط بازار سرمایه مشاهده کردیم.

بازار سرمایه این قابلیت را داردکه منابعی که در اقتصاد بصورت غیرفعال است را در مسیر سرمایه گذاری قرار دهد. یکی از  ویژگی های خاص بازار سرمایه، قابلیت تجمیع سرمایه های خرد و هدایت آنها به سمت فعالیت های مولد است. با فرآیندهای مولدی که در بازار سرمایه تعریف می شود، پذیرش سرمایه افرادی که اصطلاحا دارای خرده منابع هستند هم برای آنها منفعت ایجاد می شود و هم منابع قابل توجهی برای بنگاه های اقتصادی و در راستای توسعه فعالیت های آنها فراهم می آید.

در واقع بازار سرمایه می تواند به عنوان زیربنای فعالیت‌های تجاری و صنعتی دولتی و خصوصی نقش ایفا کند و میان پس‌اندازکنندگان فردی، نهادی و متقاضیان وجوه سرمایه ای ارتباط برقرار کند. قطعا اگر ساز و کار بازار سرمایه بهصورت کارآ تعبیه و عملیاتی شود، سرمایه‌های آحاد مردم وارد این بازار شده و ثمرات را در رونق تولید و اشتغال نشان خواهد داد. 

بسیاری از صاحب نظران تغییر ساختار تامین مالی از بانک محوری به بازار محوری را به عنوان یکی از راهکارهای پیشنهادشده برای حل معضلات کنونی نظام تأمین مالی بویژه نظام بانکی معرفی می کنند. در حالی که باید در مسیری حرکت کنیم که منجر به هم افزایی نظام بانکی و بازار سرمایه شود. رشد و توسعه بازار سرمایه به رشد بانک ها و بهبود وضعیت آنها و حتی حل برخی از مشکلات آنهاکمک خواهد کرد.

اجازه دهید نمونه هایی از آن را ذکر کنم‌ از قبیل رشد و توسعه بازار سرمایه فرصت های جدید سرمایه گذاری برای بانک ها فراهم می کند. رونق بازار سرمایه و افزایش نقش این بازار در تامین مالی سبب کاهش بار تقاضای تسهیلات از روی دوش بانک ها می شود. امکان ابزارسازی مشترک و تامین منابع برای بانک ها از طریق بازار سرمایه تسهیل می شود. فرصت تبدیل به اوراق بهادار کردن دارایی های بانکی و فروش در بازار سرمایه فراهم می آید.

علاوه بر مواردی که ذکر شد، بسیاری دیگر از  این موارد را می توان نام برد که توسعه بازار سرمایه می تواند به نظام بانکی کمک کند. بدون حل مشکلات نظام بانکی نمی‌توان با عمیق‌تر کردن بازار سرمایه و کاهش سهم بازار پول از تأمین مالی، مشکلات سیستم بانکی را حل کرد لذا باید در کنار آن سیاست‌ های مکملی در راستای بهبود کارآیی فرآیندهای نظام بانکی نیز در دستور کار قرار گیرد.

برای حل معضلات بانک محوری تامین مالی اقتصاد باید چه اقداماتی انجام دهیم؟

دژپسند: اولین قدم شفافیت است. فرآیند ها و روش های مورد عمل در یک نظام تأمین مالی باید شفاف عمل کنند که در این صورت به دلیل سهولت و ظرفیت تامین مالی در بازار سرمایه به خود بنگاه ها به این سمت این بازار سوق پیدا می کنند چراکه برای تأمین مالی در بازار سرمایه، بنگاه ها باید تا چه میزان شفاف عمل کنند این شفافیت باید به نظام بانکی هم تسری یابد. یعنی برای تأمین مالی از شبکه بانکی بنگاه باید بسیار شفاف عمل کرده و با افشای اطلاعات مربوط، بنگاه را به عموم ارائه کند. این امر کمک می کند تا بنگاه ها برای سهولت در تأمین مالی به حساب و کتاب نگاه دقیق تری داشته باشند و به تبع آن مسیری که سهولت بیشتری دارد متقاضی بیشتری خواهد داشت.

موضوع مهم دیگر تناسب میان نرخ های بازدهی در بازارها و همخوانی آنها با واقعیت های اقتصادی است. تناسب میان نرخ ها موجب پدید آمدن رقابت در بازارها می شود. اگر نرخ مورد انتظار سودآوری یا سهولت تأمین مالی از یک بازار تفاوت معنا داری با دیگر بازارها داشته باشد بلافاصله تمایل به آن بازار افزایش می یابد.

سپرده گذاری در بانک ها نوعی از سرمایه گذاری بدون ریسک است و قاعدتاً ترجیحات و میزان ریسک پذیری افراد ممکن است آنها را به سمت سپرده گذاری در بانک ها ببرد. سهام در نقطه مقابل از سرمایه گذاری های با ریسک بالا است و نمی توان افراد را بین این دو نوع سرمایه گذاری بی تفاوت دانست. لذا تغییرات نرخ سود سپرده نباید اثرقوی روی بازار سرمایه بگذارد.

سرمایه گذاران بازار سرمایه باید موقیعت های سرمایه گذاری را متناسب با ارزیابی از سودآوری سهام و میزان ریسک قابل قبول برای خود تنظیم کنند. قاعدتاً تنظیم سیاست های پولی باید به شکلی باشد که اطمینان و ثبات را در بخش تامین مالی اقتصاد تقویت کند. در مجموع  تنظیم هر نوع نرخ سیاستی باید با وسواس زیاد و با لحاظ شرایط کلان اقتصادی به منظور ارتقای سرمایه گذاری و رشد تولید صورت گیرد.

نکته مهم بعدی آشنایی فعالان اقتصادی با ابزارهای مختلف تأمین مالی در بازار سرمایه و نحوه بهره گیری از آنها است. در طی زمان فعالان اقتصادی با تأمین مالی از طریق نظام بانکی آشنایی یافته اند باید این آشنایی با بازار جوان تر سرمایه نیز هر چه بیشتر اتفاق بیفتد. نکته آخرین که باید در اینجا به آن اشاره کنم، تقویت ساختارحقوقی، فنی بازار سرمایه است.

یکی از مواردی که به آن اشاره کردید، لزوم توازن بازدهی (نرخ سودآوری مورد انتظار) در میان بازارهای مختلف است. ارتباط میان بازار پول و سرمایه در این خصوص چگونه قابل تبیین است؟

دژپسند: بدیهی است که بازارها روی یکدیگر اثر می گذارند. نرخ بازدهی به تناسب ریسک آنها سبب می شود تا منابع به آن سمت سوق یابد. طبیعتاً در بازه های زمانی که بازدهی در بازار سرمایه جذاب تر است، سرمایه های بیشتری به سمت این بازار سرازیر می شود. هرچه نرخ سود سپرده در بازار پول کاهش یابد، سرمایه گذاری در بازار سرمایه افزایش می یابد. این موضوع را در سه ماهه ابتدای سال جاری مشاهده کردیم.

در آن فاصله زمانی نرخ سود در راستای اجرای دستورالعمل شورای پول و اعتبار و با توجه به کاهش تقاضا برای سرمایه‌گذاری کاهش یافت. همزمان کاهش نرخ سود بازار بین بانکی نیز رخ داد که آن هم از منظر کسری منابع بانک ها و هزینه های تامین مالی برای بنگاه ها تحول مثبتی بود. در عین حال توجه داریم که وقتی اقتصاد دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کرد منجر به کاهش نرخ‌ها در نظام بانکی شد. مجموع این شرایط فرصت مغتنمی را برای بازار سرمایه ایجاد کرد.

البته باید دقت داشته باشیم که نرخ سود بر سرمایه گذاری و هزینه های تولید اثرگذار است به ویژه زمانی که نرخ ارز با جهش مواجه بوده باشد که خود این امر موجب می شود بنگاه ها برای تامین مالی واردات مواد اولیه و قطعات تولید و ... به بانک ها مراجعه کنند. بنابراین ملاحظه می شود در شرایط همزمانی افزایش نرخ سود تسهیلات و نرخ ارز، بنگاه ها با افزایش قابل توجه هزینه های مالی روبرو می شوند. 

در یک سخنرانی عنوان کردید که تامین مالی اسلامی را نزدیک به بازار سرمایه می دانید. منظورتان از طرح این موضوع چیست؟

دژپسند: بورس بازاری است که هیچ‌چیز در آن تضمین نمی شود یعنی بازدهی در کنار ریسک است بنابراین می توان مدعی شد تأمین مالی اسلامی هم یک نوع تأمین مالی ریسک پذیر و نتیجه محور است. چون سرمایه گذار با قبول مسئولیت در فرآیند کار و پذیرش سود یا زیان احتمالی، کسب سود را هدفگذاری می کند.

لذا می توان گفت تحقق اهداف مترتب بر حذف ربا به سمت بازار سرمایه به دلیل از پیش معلوم نبودن نتیجه و معطوف به عملکرد بودن متمایل است. بخصوص که مفهوم عقود مشارکتی هم همین است که با هم مشارکت می‌کنیم و عملکرد را بخش واقعی نشان خواهد داد.  اگر این توضیح را در کنار نقش آفرینی موفق بازار سرمایه در تامین مالی اقتصاد کشورهای مختلف در چندین دهه اخیر قرار دهیم و به توصیه کارشناسان مختلف اقتصادی، مالی و مدیریتی در سطح دنیا توجه کنیم آنگاه به این نتیجه می رسیم که باید بازار سرمایه را توسعه دهیم.

بازار سرمایه کارا هم قرابت نزدیکی با مفاهیم تأمین مالی اسلامی دارد و هم تجربه موفقی در نظام تأمین مالی در دنیا است. به شخصه به مفید بودن این بازار اعتقاد دارم. بنابراین در دوسال اخیر در وزارت اقتصاد توسعه و تعمیق بازار سرمایه را به یک هدف کلیدی و راهبردی تبدیل کردم و تلاش کردم نه فقط برای کوتاه مدت بلکه برای بلندمدت اقتصاد در این خصوص ظرفیت سازی کنم. هر چند در کوتاه مدت هم عملکرد این بازار حائز اهمیت است و آن را رصد می کنم اما خواست و هدف اصلی تحول در نظام تأمین مالی اقتصاد و ارتقای جایگاه و نقش بازار سرمایه در این نظام است. 

آیا ظرفیت های قانونی هم برای توجه بیشتر به بازار سرمایه و نقش آفرینی آن در اقتصاد وجود دارد؟

دژپسند: قطعاً بله. خوشبختانه در سال های اخیر توجه خوبی به بازار سرمایه شده و توسعه این بازار در قوانین مختلف مورد توجه قرار گرفته است از قانون رفع موانع تولید گرفته تا قانون برنامه ششم توسعه تا مصوبات شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی، مصوبات هیات دولت و شورای عالی بورس و دیگر اسناد بالادستی. برای نمونه قانون برنامه ششم توسعه از ظرفیت‌های بسیاری جهت توسعه بازار اوراق بهادار اسلامی برخوردار است و در صورتی که در عمل از این ظرفیت‌ها استفاده شود، زمینه تعمیق بازارهای مالی فراهم خواهد شد.

یکی از ویژگی‌های قانون برنامه ششم توسعه آن است که زمینه تعمیق بازار بدهی با استفاده از اوراق بهادار اسلامی (صکوک) را فراهم کرده است. اگر در مجموعه اسناد بالادستی بازار سرمایه در سال های اخیر جستجو کنیم به ده ها مورد تصمیم دست خواهیم یافت که با هدف توسعه بازار سرمایه اتخاذ شده است.

چه اقدامات قابل توجهی در این سال ها با هدف توسعه بازار سرمایه صورت گرفته است؟

دژپسند: طی سال‌های اخیر بازار سرمایه حرکت شتابانی را به سوی توسعه و تحول آغاز کرده است. در زمینه افزایش نقدشوندگی و شفافیت اطلاعات و کاهش توقف نمادها در بازار سرمایه و راه‌اندازی و توسعه فعالیت‌های بورس انرژی، توسعۀ فرابورس از طریق افزایش قابل توجه ارزش معاملات، پذیره‌ نویسی سهام و افزایش سرمایه‌ها، عرضه‌های دولتی در فرابورس و عرضه و معامله اوراق مشارکت، گام‌های موثری برداشته شد.

بخش‌های اجرایی و نظارتی بازار سرمایه شکل گرفته و در حال تکمیل هستند. نهادهای مالی جدید همچون شرکت‌های تأمین سرمایه، صندوق‌های سرمایه‌گذاری، شرکت‌های مشاور سرمایه‌گذاری، صندوق‌های پروژه طرح‌های خاص، مؤسسات رتبه‌بندی و شرکت‌های پردازشگر اطلاعات مالی تأسیس و تقویت شده‌اند.

ابزارهای مالی جدیدی همچون اوراق اجاره، مرابحه، قرض‌الحسنه، استصناع و مضاربه و اوراق مشارکت رهنی، اسناد خزانه اسلامی، اوراق بهادار مبتنی بر دارایی فکری، اوراق وقف و اوراق سفارش ساخت، اوراق سلف برای انتشار و معامله در بازار سرمایه طراحی شده است، معامله قراردادهای آتی آغاز شده و در حال توسعه به انواع کالاها و سهام است.

توسعه بازار بدهی و معرفی ابزارهای جدید مالی برای آن از جمله اوراق صکوک قابل تبدیل به سهام، اسناد خزانه اسلامی، گواهی سپرده کالایی و... فراهم کردن زمینه پذیرش شرکت‌های کوچک و متوسط در بورس و ایجاد تابلوی ویژه شرکت‌های دانش بنیان، کمک به تأمین مالی دولت از طریق بازار سرمایه از جمله اقدامات موثر در توسعه بازار سرمایه است. با این وجود آنچه از بازار سرمایه انتظار می رود بسیار بیشتر از این موارد است و انتظار داریم در سال های آتی هر چه بیشتر بتوانیم این بازار را توسعه دهیم تا فعال اقتصادی طعم سهولت تامین مالی را چشیده و سرمایه گذار از منفعت آن بهره مند شود.

در خصوص انتشار اوراق بهادار اسلامی و توسعه بازار اوراق بدهی در بازار سرمایه چه نظری دارید؟

دژپسند: می توان مدعی بود که دستیابی به نظام مالی پویا، عمیق و کارا بدون وجود بازار بدهی سالم با کارکرد مناسب و عمق کافی، امکان پذیر نیست. بورس می‌تواند در تأمین نقدینگی از طریق انتشار اوراق بهادار با درآمد ثابت (سود/اجاره) یا اوراق بهادار اسلامی (صکوک) کمک کند. از آن جمله اوراق اجاره، مرابحه، استصناع، منفعت، اوراق رهنی، و ... است که در بازارهای بدهی‌ قابلِ‌معامله است و مبتنی بر بدهی‌های کوتاه و بلندمدتی است که در بنگاه‌ها وجود دارد.

ازجمله مزایای این اوراق نسبت به انتشار سهام این است که به مالکان و مدیران فعلی شرکت این اجازه را می‌دهد که مالکیت و کنترل (مدیریت) را بر شرکت حفظ کنند. به این معنی که دارندگان این اوراق با خرید اوراق، وجوه را در اختیار شرکت قرار می‌دهند اما از هیچ یک از حقوق سهامداری برخوردار نبوده و تنها معادل اصل و سود اوراق از شرکت مطالبه خواهند داشت. تأمین مالی از طریق بدهی ممکن است دشوار باشد اما برای بیشتر شرکت‌ها تأمین منابع مالی را در نرخ‌های کمتر از تأمین مالی با سهام به‌ویژه در دوره‌هایی که نرخ سود پایین است فراهم می‌کند. 

خوشبختانه این روش در مدت اخیر رشد قابل توجه ای داشته است. مروری بر تابلوی فرابورس یا بورس اوراق بهادار مؤید این مهم است که اغلب بنگاه‌ها پس از یک مرتبه اقدام به تأمین مالی از طریق اوراق بهادار بدهی، مجدد این شیوه را جهت تامین نقدینگی به‌کار گرفته‌اند. 

از ظرفیت بازار بدهی، دولت نیز توانسته به نحو مطلوبی برای تأمین مالی استفاده کند به نحوی که از ابتدای سال جاری تا کنون بیش از ۱۲۰ هزار میلیارد تومان انواع اوراق دولتی به فروش رسیده است. این امر، بیانگر ظرفیت بالای بازار سرمایه در به‌کارگیری اوراق بهادار مبتنی بر بدهی برای تأمین مالی است.

در خصوص انتشار اوراق بدهی برای تأمین مالی دولت اشاره کردید. با توجه به آنکه این بحث از سوی برخی صاحبنظران  بسیار مورد توجه است توضیح بیشتری می فرمائید. 

دژپسند: یکی از راه‌های تأمین مالی مخارج دولت، بهره‌گیری از ظرفیت‌های بازار بدهی است. در شرایطی که افزایش بدهی‌های دولت به ویژه به پیمانکاران و بانک‌ها در کنار آشفتگی حساب‌های مربوطه سبب ایجاد عوارض قابل ملاحظه‌ای در هر سه ضلع مرتبط با این موضوع یعنی دولت، پیمانکاران و بانک‌ها می‌شود، طراحی ابزارهای مالی مناسب به منظور جلوگیری از قفل شدن منابع بانکی و تسویه و پرداخت بدهی‌های دولت بسیار سودمند خواهد بود. بطور کلی اوراق بدهی بطور ویژه صکوک می‌تواند ابزار مناسبی برای فرآیند تأمین مالی و تبدیل به اوراق بهادار کردن دارایی‌ها در همه کشورها به خصوص کشورهای اسلامی باشد. 

موضوع دیگری که در تأمین مالی بودجه مورد توجه است بحث انتشار اوراق بدهی است. خب مستحضر هستید انتشار اوراق بدهی باید با توجه به جمیع شرایط و لحاظ دیگر ظرفیت های تأمین مالی بودجه دولت صورت پذیرد در غیر اینصورت خود به چالشی تبدیل می شود که در سال های آتی شاید خلاصی از آن به راحتی امکانپذیر نباشد. آنچه در این خصوص حائز اهمیت است، پایداری بدهی های دولت و سیگنالی است که انتشار اوراق بدهی دولتی به بخش های واقعی اقتصاد منعکس می کند.

خارج از این چارچوب انتشار اوراق بدهی قطعا آخرین راه برای تأمین مالی دولت است چراکه در صورت عدم تحقق درآمدهای پیش بینی شده در بودجه، قطعاً در این شرایط کاهش هزینه ها، افزایش درآمدهای مالیاتی، فروش اموال و سهام متعلق به دولت، استفاده از منابع در اختیار در اولویت هستند و در صورتیکه امکان جبران هزینه ها با استفاده از این روش ها میسر نبود، انتشار اوراق بدهی می تواند صورت پذیرد. بر این اساس وزارت اقتصاد با توجه به منابع درآمدی در چند ماهه اخیر سال و استناد به احکام بالادستی و لحاظ این محدودیت که از پولی شدن بودجه جلوگیری کند، برنامه منسجمی را برای انتشار اوراق تنظیم کرده و بر اساس آن اقدام می کند.

در هفت ماهه سال جاری به میزان بیش از ۸۰ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی بصورت نقد انتشار یافته است. دستیابی به این حجم از عرضه اوراق با لحاظ نرخ‌های مؤثر بر این بازار ازجمله نرخ سود بازار بین‌بانکی تحقق‌یافته است. افزایش شش درصدی نرخ سود مؤثر اوراق از ۱۵ به ۲۱ درصد با رعایت این ملاحظه همزمان با پایداری بلندمدت بودجه دولت صورت پذیرفته است. طی دو سال اخیر در تعیین نرخ و سررسید و همچنین پذیرش پیشنهادها خرید اوراق بدهی دولت حصول به اطمینان کامل از توانمندی دولت در بازپرداخت اصل‌وفرع تعهدات ناشی از انتشار اوراق مالی اسلامی در سررسید و حفظ درجه اعتباری اوراق بدهی به‌عنوان معتبرترین سند مالی مورد تأکید دولت بوده است.

اساس موفقیت تأمین مالی دولت از محل انتشار اوراق همزمان با تعمیق بازار بدهی، راه اندازی و اجرای کامل عملیات بازار باز (OMO) از سوی بانک مرکزی است. اگر عملیات بازار باز بصورت کامل و به خوبی انجام نپذیرد استفاده از این روش برای تأمین مالی به سرعت به یک چالش جدی منجر خواهد شد.

شرایط بازار سرمایه را هم اکنون چگونه می بینید؟ 

دژپسند: بازار سرمایه در طی یک سال اخیر توانست خود را به آحاد جامعه به خوبی معرفی کند و سرمایه گذاران را ترغیب کرد تا در صورت رونق این بازار، سرمایه ها را به این بازار سوق دهند. یعنی طرف عرضه در تأمین مالی از طریق بورس به خوبی با این بازار آشنا شده است. اما از سوی تقاضا باید بنگاه های اقتصادی به عنوان سرمایه پذیران این بازار با ظرفیت های آن بیش از پیش آشنا شوند که این امر نیز در حال انجام است. تقریبا همه با این رویکرد موافق هستند که توسعه بازار اولیه بسیار مهم است با استفاده کارا از این بازار خواهیم توانست منابع را به بخش واقعی اقتصاد تزریق کنیم و انواع طرح های مختلف سرمایه گذاری را تأمین مالی کنیم. 

عامل مهم دیگر، وجود یک بستر مناسب برای تلاقی اثربخش سرمایه گذاران و سرمایه پذیران است. بستر مناسب حقوقی و فنی که باید شکل بگیرد تا توسعه بازار سرمایه رخ دهد. ارزیابی این زیرساخت ها معیار مناسبی است که آمادگی بازار سرمایه از پذیرایی از اعتماد مردم را مورد سنجش قرار می دهد. مسیر اصلی توسعۀ تأمین مالی، شکل دادن به بازار سرمایه است و بازار سرمایه می‌تواند راه نجات اقتصاد باشد. لطفا به این اعداد توجه کنید ارزش بازار شرکت های بورس تهران نسبت به پایان سال ۹۸ بیش از هشت برابر شده است. ارزش معاملات روزانه در برخی روزها از ۳۱ هزار میلیارد تومان در سال جاری فراتر رفت.

در انتهای مهر سال جاری مجموع ارزش معاملات روزانه در بورس تهران و فرابورس بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان است. درحالی‌که در آبان ۹۸ و آبان ۹۷ به ترتیب ۳.۳ و ۲.۸ هزار میلیارد تومان بوده است. ارزش معاملات روزانه در بورس تهران و فرابورس در طی دو سال اخیر افزایش چشمگیری داشته است.

وقتی ارزش معاملات در این بازار در یک روز می‌تواند ۱۵ تا ۲۵ هزار میلیارد تومان باشد باید به این بازار به چشم یک فرصت کم نظیر نگاه کرد و متناسب با آن اقدام کرد. هر چند در دوره هایی بازار با افت و خیزهایی مواجه می شود که بخشی از آن ناشی از واقعیات محیطی و از جمله اقتصادی است و بخشی ناشی از اتفاقات درون بازار از جمله رفتارهای هیجانی سهامداران است. باید پیوسته تلاش کنیم از بروز نوسانات بسیار شدید جلوگیری  کنیم و با افزایش ثبات اقتصادی، افزایش آگاهی و فرهنگ سهامداری از شدت نوسانات بکاهیم و چشم انداز با ثبات تری را برای بازار ایجاد کنیم. صد البته بازار سرمایه نیازمند ثبات است و این مهم نیازمند اقدامات همه جانبه فعالان و متولیان بازار و همکاری کلیه ذینفعان است.

برای جذاب تر کردن بازار سرمایه چه برنامه‌ای دارید؟

دژپسند: طی ماه های پایانی سال ۹۸ و ابتدای سال ۹۹ بازار سرمایه در مقایسه با بازارهای دیگر سرمایه گذاری از جمله طلا، ارز، مسکن و خودرو... از جذابیت بیشتری برای عموم مردم برخوردار شد. سرمایه گذاری در بورس مزایای فروانی دارد. سرمایه گذاری در این بازار شیوه ای قانونی با قوانین مکتوب و مشخص است. بورس بازار شفاف و با دستورالعمل های معاملاتی مشخص و قابل دسترس است که تاریخچه معاملاتی و اطلاعاتی هر شرکت به راحتی در آن قابل ردگیری و سنجش است.

همچنین معامله در این بازار با توسعه زیرساخت ها و قوانین حقوقی مرتبط بسیار تسهیل شده است و عموم مردم قادر هستند به راحتی دراین بازار به فعالیت بپردازند. به این موضوع هم توجه ویژه کنیم که امکان نقدشوندگی سریع در این بازار نسبت به دیگر بازارها برای سرمایه گذاری و امکان سرمایه گذاری با هر میزان سرمایه که از آنها به عنوان سرمایه های خرد نام برده می شود به جذابیت بیشتر این بازار افزود.

بنابراین این بازار مورد استقبال قرار گرفت و در یک بازه زمانی کوتاه مدت سمت تقاضای بازار به شدت تحریک شد. نقدشوندگی بالای این بازار در مقایسه با دیگر بازارها، اثرپذیری این بازار از انتظارات مردم نسبت به آینده و لزوم طراحی ابزارهای پوشش ریسک از جمله دیگر عوامل توجه به این بازار بوده است.

سازمان بورس به عنوان نهاد ناظر و تنظیم گر بازار سرمایه، توسعه بازار سرمایه از طریق ابزارهای جدید از جمله مشتقات یا قراردادهای مشتقه را برنامه ریزی کرده و از طریق مجاری نسبت به پیاده سازی آنها اقدام کرده است. قرادادهای نسیه، آتی، سلف و اختیار تبعی از ابزارهایی هستند که ذیل این بخش در بورس‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در بورس تهران، بازار مشتقه نیز وجود دارد که معاملات آتی‌ سهام و قرارداد اختیار در آن صورت می‌گیرد. اگرچه این دو نوع قرارداد مصداق تأمین مالی به حساب نمی‌آیند اما برای جذاب کردن محصولات مالی و توزیع و پوشش ریسک برای سرمایه‌گذاران و تأمین مالی بهتر شرکت‌ها، قابل بهره‌برداری هستند. در حال حاضر معاملات آتی زعفران، زیره و پسته در بورس کالا و واحدهای سبد سهام در بورس تهران معامله می‎شود. در حال حاضر معاملات قرارداد اختیار معامله روی زعفران در بورس کالا و اختیار معامله روی سبد سهام در بورس تهران انجام می‎شود.

چه اهدافی را برای توسعه بازار سرمایه در نظر گرفته‌اید و چه الزامات و راهبردهایی برای بازار سرمایه در نظر دارید؟

دژپسند: ارتقای ضریب نفوذ بازار سرمایه در اقتصاد، افزایش سهم بازار سرمایه در تأمین مالی بلندمدت، پر رنگ کردن نقش بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاه های بزرگ اقتصادی، توسعه ابزار بازار بدهی و افزایش شفافیت در بازار سرمایه به منظور جذب بیشتر منابع مالی خرد از مهم ترین اهداف مد نظر برای  توسعه این بازار است.  با این وجود شناخت درست و آسیب‌شناسی صحیح از شرایط کنونی و آنچه بر بازار سرمایه گذشته است می‌تواند منجر به تدوین راهکارهای مناسب برای رفع چالش های بازار سرمایه و تحقق اهداف مذکور شود.

هر چه عموم مردم بیشتر بصورت مستقیم و غیرمستقیم در این بازار مشارکت کنند و بازار توسعه یافته تر و بالغ تر شود، سیاست های مورد نیاز برای رونق آن باید با حساسیت بیشتری پیگیری شود. در این ارتباط یکی از کارهایی که بصورت مدام مورد توجه قرار دادیم، همفکری با فعالان حقیقی و حقوقی بازار سرمایه بوده است. مبتنی بر بازخوردهای دریافتی برای ادامه مسیر در بازار سرمایه چند اولویت راهبردی را مد نظر قرار داده ایم از جمله این موارد عبارتند از حمایت از سهامداران خرد، شفافیت اطلاعاتی، توسعه زیرساخت‌های فنی، افزایش سرعت و کاهش زمان در تأمین مالی، استفاده از روش ها و ابزارهای جدید نوآورانه، تأمین مالی شرکت های دانش بنیان، استارتآپ ها و فین تک ها، توسعه نهادهای مالی متخصص، تأمین مالی پروژه ها از طریق صندوق های سرمایه گذاری پروژه ای و توسعه صندوق های سرمایه گذاری است. با توجه اهمیت این موارد اجازه دهید هر کدام را مقداری توضیح دهم.

در خصوص حمایت از سهامداران خرد این نکته قابل ذکر است که یکی از ویژگی های اصلی بازار سرمایه وجود قوانین و مقررات حمایت کننده از سرمایه‌ گذاران بالاخص سرمایه گذاران خرد است. علاوه بر ارائه لایحه حمایت از سرمایه گذاران خرد در این ارتباط با توجه به اصل نقدشوندگی در بازار سرمایه اجازه انتشار اوراق خزانه و لزوم بازارگردانی را به عنوان یکی از وظایف شرکت های سرمایه پذیر مورد تأکید قرار دادیم. در ادامه همین سیاست موارد دیگری نیز مورد توجه است که در آینده نیز به مرور آنها را به مرحله تصویب و اجرا در خواهیم آورد.

در شفافیت اطلاعاتی هرچند بطور حتم بازار سرمایه از شفاف‌ترین بازارها است و کلیه نهادهای مالی مختلف فعال در این بازار ملزم به ارائۀ اطلاعات مختلف از عملکرد و رویدادهای مهم هستند. با این وجود در این بازار باید همیشه تلاش بر ارتقاء شفافیت باشد تا سرمایه گذاران در رابطه با این موضوع مهم که به کارایی بازار کمک می کند، اطمینان داشته باشند. سامانۀ جامع اطلاع‌رسانی ناشران (کدال) الان به عنوان بازوی شفافیت در بازار سرمایه عمل می کند که باید با طراحی سازوکارهای جدید بر شفافیت در بازار افزود.

توسعه زیرساخت‌های فنی یکی از مهم ترین دغدغه های کنونی است.  بازار سرمایه می تواند سکوی جهش اقتصادی باشد و این بازار باید به مدرن ترین ابزارها و فناوری ها مجهز شود فعالیت در بازار سرمایه بدون وجود زیرساخت‌های فنی بی‌معنی است. زیرساخت‌های معاملاتی، ارائه اطلاعات به روز و در لحظه از سوی سامانه‌هایی نظیر سامانۀ شرکت مدیریت فناوری بورس (tsetmc) و سامانه‌های گزارش‌دهی، مجموعه‌ای مناسب از زیرساخت‌های فنی را در بازار سرمایه فراهم آورده است. با این وجود با آنچه ایده آل است فاصله داریم. بورس هوشمند خواسته ما است که باید به سوی آن حرکت کنیم.

سرعت تامین مالی، مساله مهمی است. بر این اساس باید بر اساس نیازهای موجود ابزارهای مختلفی تعریف کنیم و روند انجام تأمین مالی را سرعت ببخشیم. در حال حاضر شاهد بنگاه‌ها و شرکت‌های بسیار بزرگی در بازار سرمایه هستیم که این شرکت ها باید قادر باشند به تناسب اندازه و اعتبار از بازار سرمایه به سهولت تأمین مالی انجام دهند. علاوه بر این باید موانع مربوط به حضور شرکت ها در بازار سرمایه را به حداقل ممکن کاهش داد. بر این اساس با راه‌اندازی ستاد تسهیل پذیرش سهام شرکت‌ها در بازار سرمایه به این امر سرعت دادیم و حسب گزارش ها، تقریبا هیچ بنگاهی از ناحیه سازمان بورس در صف پذیرش قرار ندارد.

موضوع دیگر در این ارتباط انتشار اوراق بدهی شرکتی است که با محدویت‌هایی در این خصوص مواجه هستند از آن جمله طویل بودن زمان اخذ مجوزهای لازم در مورد انتشار اوراق و هزینه‌بر بودن تأمین وثایق و امثال آنکه تلاش کردیم این مشکل را نیز تسهیل کنیم. 

بازار سرمایه توسعه نخواهد یافت مگر آنکه بتواند روش ها وابزارهای جدید نوآورانه را در درون توسعه دهد. یکی از این روش ها تامین تأمین مالی جمعی است. این روشی نسبتاً جدید برای تأمین مالی استارت آپ ها محسوب می‌شود که به دلیل پیشرفت‌های فناوری می توان از ظرفیت های آن بهره گرفت. سرمایه‌گذاران افراد عادی هستند که سرمایه اندکی را سرمایه‌گذاری می‌کنند و در ازای این مبالغ اندک محصول جدیدی را به‌عنوان پاداش یا سهام استارت آپ را دریافت می‌کنند. برای تعریف اینگونه ابزارها و روش ها، بازار سرمایه در شرایطی خوبی به سر می برد.

تامین مالی شرکت های دانش بنیان، استارت آپ ها و فین تک ها از جمله حوزه هایی است که بطور خاص مورد توجه قرار دارد و باید با توجه به مقتضیات روش های تأمین مالی در بازار سرمایه متفاوت تعریف شود. برای مثال باید به دورۀ عمر سازمان توجه شود و بر اساس آن پیشنهاد مدل و روش سرمایه گذاری ارائه شود. در این دوره تلاش کردیم زمان پذیرش اینگونه کسب و کارها را کاهش داده و حتی امتیازات خاصی هم برای حضور آنها در بازار سرمایه قائل شویم. اگر بتوانیم به مشکل قیمت گذاری دارایی های نامشهود اینگونه بنگاه ها غلبه کنیم به زودی شاهد تعداد زیادی از بنگاه ها در بازار سرمایه خواهیم بود.

با توجه به توسعه بازار سرمایه، ضرورت توسعه نهادهای مالی متخصص احساس می شود. شرکت‌های تأمین سرمایه، صندوق‌های سرمایه‌گذاری، مشاوران سرمایه‌گذاری و سایر نهادهای مالی، اکوسیستم بازار سرمایه را برای تأمین مالی پایدار و پیشرو فراهم کرده اند. راه‌اندازی صندوق‌هایی نظیر صندوق جسورانه و صندوق اختصاصی از جمله اقداماتی است که برای تأمین مالی طرح‌ها، ایده‌ها و شرکت‌های مختلف تدبیر شده است. شرکت‌های تأمین سرمایه نیز در هدایت منابع به شرکت‌ها به‌خوبی فعالند. تعهد پذیره‌نویسی و اخیراً حضور در فرایند ادغام شرکت‌ها، از جمله فعالیت‌های این شرکت‌ ها است. حمایت از توسعه نهادهای مالی متخصص قطعا جزء لاینفک توسعه بازار است.

هدایت منابع فعال در بازار سرمایه به سوی طرح‌های مولد از جمله دستور کار ها است. با شناسایی طرح‌هایی که سرمایه‌گذاری روی آنها مقرون به صرفه است و دارای توجیه اقتصادی هستند به دنبال هدایت منابع برای تکمیل، توسعه یا راه انداز آنها هستیم. صندوق های زمین و ساختمان به عنوان نمونه ای از صندوق های سرمایه گذاری پروژه ای هستند که در این سال ها مورد استفاده قرار گرفته اند.

توسعه صندوق های سرمایه گذاری از دیگر اولویت های مورد نظر است. بهره گیری اثربخش از صندوق های سرمایه گذاری در برابر شرکت های سرمایه گذاری منفعت بیشتری حاصل می آورد. بی شک هزینه های بالاسری در شرکت ها به مراتب بیش از صندوق های سرمایه گذاری است. هزینه های اداری، خرید ساختمان، تجهیز دفاتر، دستمزد نیروی انسانی، هزینه های جاری نگهداری، هیچ یک به صندوق های سرمایه گذاری تحمیل نمی شوند. کل فعالیت صندوق سرمایه گذاری که محدود به فعالیت عملیاتی است از طریق برون سپاری به اجرا درمی آید. مضاف بر اینکه صندوق های سرمایه گذاری مشمول معافیت های مالیاتی قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید نیز می شوند. توسعه این صندوق ها مشارکت آحاد مردم در بازار سرمایه را نیز تسهیل می کند. موارد دیگری همانند تسهیل تامین مالی بنگاه های کوچک و متوسط و ... نیز مد نظر هستند که از حوصله این بحث خارج است.

در خصوص عرضه سهام شرکت های دولتی در بازار سرمایه که در دوران وزارت شما به عنوان رویکرد غالب مورد استفاده قرار گرفته است بیشتر توضیح می دهید؟

دژپسند: این موضوعی راهبردی برای دولت است. قبل از ورود به بحث اشاره کنم عالی‌ترین مقام اجرایی از برنامه عرضه سهام متعلق به دولت در بازار سرمایه در مقاطع مخلتف زمانی حمایت کردند و این نشان از جدی بودن این رویکرد در واگذاری است. اما از دو جهت می توان به این موضوع در شرایط حاضر پرداخت. اول تأمین مالی دولت و دوم توسعه و تعمیق بازار سرمایه و به نحوی همان خصوصی سازی.

بازار سرمایه بازاری شفاف است و قیمت‌ها در محیطی تعیین می‌شود که همگان نسبت به آن آگاه هستند. در این محیط رقابت بدون حاشیه صورت می‌پذیرد و خیلی از آسیب‌هایی که در دیگر روش های واگذاری وجود دارد در این روش بروز پیدا نمی‌کند. 

بنابراین در تلاش هستیم تا با استفاده از این بازار شفاف، واگذاری های دولت به بخش خصوصی را افزایش دهیم. عرضه سهام متعلق به دولت در بازار سرمایه علاوه بر تعمیق بازار می تواند به تأمین مالی دولت بدون بروز عوارض جانبی کمک کند و در این شرایط عصای دست دولت باشد. روش های مختلفی هم برای این موضوع پیشنهاد دادم از جمله اینکه در دوران اوج بازار به وزرایی که در مجموعه وزارتخانه شرکت و بنگاه زیادی دارند گفتم که بیایید اوراق قابل تبدیل به سهام عرضه کنید و از فرصت بازار سرمایه بهره ببرید.

در کنار بخش دولتی تلاش کردیم تا نهادهای عمومی غیردولتی هم اقدام به عرضه سهام کنند. یک نمونه آن عرضه سهام شستا بود و البته سایر نهادها هم برای عرضه سهام اعلام آمادگی کردند. این موارد در کنار عرضه سهام شرکت های متعلق به بخش خصوصی مورد توجه قرار گرفت. هرچند این عرضه ها با توجه به شرایط بازار سرمایه به مرور زمان و با هدف توسعه و تعمیق این بازار انجام خواهد پذیرفت. یعنی هر عرضه قابل توجه ای در بازار از سوی دولت یا نهادهای عمومی غیردولتی قطعاً با لحاظ طرف تقاضا و بدون اثرگذاری مخرب بر روند طبیعی بازار انجام خواهد پذیرفت. 

نمونه آن عرضه همان سهام شستا، دارایکم و پالایش یکم بود که در هنگام عرضه با استقبال مناسب بازار روبه رو شد. در هفت‌ماهه ابتدایی سال جاری بیش از ۳۳ هزار میلیارد تومان سهام متعلق به دولت در این بازار به فروش رسیده است که بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان آن از طریق ETF هایی بود که به آنها اشاره کردم.

برای حضور بیشتر بنگاه‌های اقتصادی در بازار سرمایه چه تسهیلاتی قائل شده‌اید؟

دژپسند: اقدامات متعددی در این راستا به انجام رساندیم اما برای جلوگیری از تطویل بحث به یک نمونه فقط اشاره می کنم .یکی از مهم ترین تسهیلاتی که در مدت اخیر برای حضور در بازار سرمایه برای بنگاه های اقتصادی قائل شدیم بحث عدم بررسی مجدد پرونده مالیاتی سنوات قبل شرکت هایی است که در سال جاری در بازار سرمایه پذیرش می شوند. بنگاه های اقتصادی که تمایل به پذیرش در بورس دارند با این چالش روبرو بودند که پرونده مالیاتی آنها مجدد مورد بازبینی قرار گیرد، بنگاه هایی که شرایط مالیاتی شفاف و روشنی دارند اما نگران این هستند که اگر وارد بازار سرمایه بشوند، زمینه و بهانه ای پیدا شود که پرونده مالیاتی سنوات گذشته آنها مورد کالبد شکافی مجدد قرار گیرد.

برای رفع این دغدغه طی مصوبه‌ای که از شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا گرفتیم و خوشبختانه به سرعت ابلاغ هم شد، ورود سازمان امور مالیاتی به پرونده های سال‌های ماقبل سال ورود به بورس تمامی شرکت‌هایی که در سال جاری در بورس پذیرش می‌شوند را ممنوع کرده‌ایم و این شرکت‌ها تنها بابت صورت مالی سال ۹۸ مالیات خواهند پراخت. قطعاً این یک فرصت طلایی خاص است که هم باعث تعمیق بازار سرمایه می شود و هم درآمدهای مالیاتی جدیدی در آینده برای دولت ایجاد می کند.

آیا از این مصوبه استقبال کافی شد؟ به نظر همزمان با توجه ای که به بازار سرمایه شد، اطلاع رسانی و آموزش همگام با آن باید رشد می کرد، در این خصوص چه نظری دارید؟

دژپسند: بله. هر گونه اقداماتی باید در زمان مناسب صورت گیرد نه با تاخیر. در اطلاع رسانی باید بتوانیم از شبکه بزرگ اطلاع رسانی رسانه ملی و فضای مجازی برای آگاهی بخشی به کسانی که می‌خواهند سرمایه را به این بازار بیاورند و آگاهی بخشی به بنگاه‌های متقاضی تسهیلات از بازار سرمایه استفاده کنیم ضمن این که باید اطلاعات را با شفافیت و جامعیت تمام عرضه کنیم تا مردم و بنگاه‌ها فرصت‌ها و چالش‌های آن را بدانند. باید به کسانی که به بازار سرمایه می‌آیند آگاهی دهیم که برای ورود به این بازار حتما به مشاوره نیاز دارند زیرا آگاهی از بحث مالی بنگاه‌ها به مشاوره نیازمند هستند.

اگر بخواهیم مهم ترین رویدادهای سال جاری در بازار سرمایه را مرور کنیم باید از دو موضوع آزاد سازی سهام عدالت و عرضه باقیمانده سهام متعلق به دولت در قالب صندوق های قابل معامله در بورس (ETF) یاد کنیم. در خصوص این دو موضوع توضیح بیشتر می‌فرمائید. 

دژپسند: در خصوص سهام عدالت باید بگویم که این موضوع مغفولی بود که به همت همکاران من در مجموعه وزارت اقتصاد و با حمایت های مقام معظم رهبری، ریاست جمهور و دیگر اعضای هیات دولت و دیگر عوامل ذیربط از جمله شورای عالی بورس به نتیجه رسید. از همان ابتدا که به عنوان وزیر اقتصاد مشغول به خدمت شدم، آزاد سازی سهام عدالت را در برنامه ها مد نظر داشتم. در دو سال گذشته تلاش های فراوانی رابه انجام رساندیم تا علاوه بر طراحی مناسب فرآیندهای عملیاتی و اجرایی بتوانیم زیرساخت های فنی و حقوقی مرتبط را به نحو مطلوبی توسعه دهیم.

بر این اساس در سال جاری تا ۶۰ درصد از سهام متعلق به هر فرد آزادسازی شد. موضوع سهام عدالت هم موضوع بسیار گسترده ای است که باید آنرا هم در یک گفت و گوی مجزا به تفصیل شرح دهم. اما اگر با نگاه بازار سرمایه به این موضوع بنگریم فارغ از امورات اجرایی،  سه بحث کلیدی بود، اول اینکه پیش بینی می شد با آزاد سازی سهام عدالت، طرف عرضه سهام در بازار سرمایه سنگین شود.

بحث دوم به دنبال آزادسازی واقعی بودیم. به این معنا که با اجرای فرمان آزاد سازی دیگر مالکیت و مدیریت سهام بصورت کامل به افراد منتقل شود و افراد بتوانند به نحو مقتضی در سبد سهام دخل و تصرف کنند و فردی که فروشنده سهام بود در کمترین زمان ممکن به وجه ناشی از فروش سهام دست یابد. بر این اساس باید حد بهینه ای را برای آزاد سازی سهام عدالت پیش می بردیم. در مرحله اول که ۳۰ درصد آزادسازی انجام شد، عرضه سهام بسیار کمتر از پیش بینی و ظرفیت بازار سرمایه رخ داد. این امر نشان داد آحاد مردم با درک از ارزشمندی پورتفوی سهام عدالت کمتر تمایل به فروش این سهام دارند. بنابراین این انعطاف پذیری ایجاد شد تا بتوانیم میزان آزادسازی را به ۶۰ درصد نیز افزایش دهیم که به نظر در شرایط حاضر تا حدودی می توان آنرا میزان بهینه دانست.

بحث سوم طراحی مدل متفاوت آزاد سازی برای افراد مختلف بود. چراکه تمامی افراد تمایل یا توانایی به حضور مستقیم در بازار سرمایه را ندارند. از این رو در قالب دو گزینه مستقیم و غیرمستقیم به افراد حق انتخاب برای نحوه آزاد سازی سهام عدالت داده شد.

در روش مستقیم سهام بطور کامل به پورتفوی سهامداری شخص منتقل می شد و تمامی حقوق و امورات سهامداری به شخص واگذار می شد. اما در روش غیرمستقیم اشخاص با واسطه شرکت های سرمایه گذاری استانی اعمال حق مالکیت را انجام می دهند. البته ساماندهی این شرکت های استانی فرصت جدیدی که ناشی از مزیت حاصل از تجمیع سهام افراد است را برای بهینه سازی و توسعه سرمایه گذاری ها ایجاد می کرد. بنابراین به این شرکت ها اختیاراتی داده شد که امیدواریم در آینده ای نزدیک شاهد حضور و فعالیت ۳۱ شرکت سرمایه گذاری توانمنددر نظام تامین مالی باشیم.

پیشنهاد شما به سهامداران عدالت چیست؟

دژپسند: اکنون همه افراد نسبت به ارزنده بودن پورتفوی سهام عدالت آشنا شده اند. پورتفوی سهام عدالت شامل مجموعه سهام شرکت های بسیار معتبر و گلچین شده است و قطعاً سهامداری این سبد سهام در آینده می تواند منافع بیشتری را برای سهامدارن ایجاد کند. در مجموع پیشنهاد می کنم، مگر به غیر از ضرورت افراد سهامداری کنند و اساسا از منافع  کوتاه مدت (سود سالیانه) و بلندمدت (افزایش عرضه سهام) آن بهره مند شوند. با این حال با مصوبات خوبی که در شورای عالی بورس داشتیم توانستیم ظرفیت مناسبی را برای سمت تقاضای سهام عدالت ایجاد کنیم تا افرادی که اضطرار به فروش سهام عدالت دارند بتوانند در کوتاه ترین زمان نسبت به فروش سهام اقدام کنند.

در خصوص ETF چه نظری دارید؟ 

دژپسند: عمده شواهد واگذاری‌ انجام پذیرفته در سال‌های اخیر بیانگر آن است که خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی از طریق عرضه در بورس منافع بیشتر و چالش‌های کمتری را به دنبال داشته و باید اذعان داشت که واگذاری از طریق بازار سرمایه نسبت به روش‌های خارج از بازار (مزایده – مذاکره) ضمن ترجیح قانونی از مزایای بیشتری برخوردار است.

در یک سال اخیر نیز با حمایت های دولت و تصویب مجلس، واگذاری باقیمانده سهام دولت در قالب صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله در بورس (ETF) به عنوان یک راهکار اجرایی برای اولین بار مورد تأیید قرار گرفت. هر چند از ابتدای سال ۹۷ با پیش‌بینی مقدمات لازم تلاش شد تا واگذاری باقی‌مانده سهام دولت در قالب صندوق سرمایه‏ گذاری قابل معامله در بورس(ETF) انجام پذیرد.

اما با بروز مقاومت‌های مختلف و ممانعت از پیشنهاد این روش در قانون بودجه سال ۹۸، عملاً امکان استفاده از آن در سال گذشته میسر نشد و در نهایت تأسیس این صندوق ها در چارچوب مفاد تبصره ۲ قانون بودجه سال ۹۹ به تصویب مجلس رسید و زمینه قانونی لازم برای استفاده از این ظرفیت فراهم شد.

پس از آن فرآیند اجرایی این طرح در کوتاه‌ترین زمان ممکن با حمایت‌های مستقیم دولت آغاز و هیأت وزیران در اواخر فروردین ماه سال‌جاری، اقدامات اولیه به‏ منظور پذیره‏ نویسی واحدهای سرمایه ‏گذاری صندوق سرمایه ‏گذاری قابل معامله (ETF) را به تصویب رسانید. انتخاب این روش همراستا با عزم جدی دولت محترم بر اعمال سیاست واگذاری ۱۰۰ درصدی به بخش خصوصی و رعایت اصول سلامت و شفافیت در واگذاری ها  است.

واگذاری از طریق ETF  فرصتی را ایجاد می‌کند که علاوه بر اجتناب از محدودیت‌های ناشی از روش‌های مزایده، مذاکره و عرضه بلوکی سهام در بورس، گسترش مالکیت عمومی از طریق فروش به آحاد مردم رخ داده و جذب و هدایت نقدینگی جامعه به سمت فعالیت‌های مولد از طریق بازار سرمایه اتفاق افتد. بدیهی است این امر علاوه بر توسعه و تعمیق بازار سرمایه، امکان فروش سهام در حجم ریالی بالا بصورت کاملاً شفاف منجر به تأمین منابع بصورت نقد را فراهم آورده و ریسک عدم وصول اقساط در آینده را به صفر می‌رساند. 

با استفاده از این ظرفیت تا کنون ما دو ETF بانکی و پالایشی را به ارزش بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان با مشارکت بیش از پنج میلیون نفر در بازار سرمایه عرضه کردیم و در برنامه داریم تا پایان سال صندوق های دیگری را نیز در بازار عرضه کنیم.

زمانی که شاخص در حال افزایش بود دولت یا سازمان بورس برای کنترل بازار چه اقداماتی انجام داد.

دژپسند: ذات بازار سرمایه این نیست که دولت یا نهاد ناظر این بازار به هر شکلی در بازار مداخله کند، ویژگی های این بازار ایجاب می کند که دخالت ها به حداقل ممکن کاهش پیدا کند و دولت و نهاد ناظر در بازار زمینه سازی و سیاستگذاری لازم برای توسعه و تعمیق بازار سرمایه را بوجود آورد. اما سؤال اینجاست که ما با این هدف که به توسعه و تعمیق بازار کمک کنیم در این دوره چه اقداماتی را انجام دادیم.

در این مواقع بهترین سیاست شاید افزایش عرضه سهام باشد. بر این اساس تلاش شد تا عرضه سهام تسهیل و روان شود.  لذا از یک سو تلاش شد تا عرضه سهام از سوی شرکت های وابسته به دولت افزایش یابد چه با عرضه اولیه چه با فروش سهام موجود در بازار و چه افزایش شناوری.  در همین رابطه دولت مصوبه ای طلایی را تصویب رساند که بر اساس آن بنگاه های اقتصادی وابسته به دولت یا حاکمیت با لحاظ شرایطی، ملزم به افزایش میزان شناوری تا سطح ۲۵ درصد شوند. از سوی دیگر همانطور که قبلا بیان شد، تلاش کردیم تا سمت عرضه از سوی بنگاه های خصوصی تقویت شود.

مثلا مصوبه ای داشتیم که بر اساس آن هر بنگاه اقتصادی که در سال جاری در بورس یا فرابورس پذیرش شود، سازمان مالیاتی تنها می تواند پرونده سال آخر آنها را مورد ارزیابی کند و دیگر نمی تواند به بهانه اینکه صورت های مالی و حساب های آنها شفاف شده است، حساب های آنها در سنوات گذشته را بررسی و بازبینی کند.

عملا دیگر امکان ورود سازمان امور مالیاتی و بازرسی حساب های آنها در سال های قبل ممنوع شد. همچنین افزایش سرمایه از محل سلب حق تقدم (صرف سهام) را پیش بردیم و برای شرکت هایی که از این روش استفاده کنند، امتیاز قائل شدیم. اینها نمونه ای از مواردی است که برای تقویت سمت عرضه در بازار در هنگام تقویت سمت تقاضا به انجام رساندیم. آنچه حائز اهمیت است وجود اجماع ارکان مختلف حاکمیت برای توسعه و تعمیق بازار سرمایه است.

یک سوالی که بعضا بحث می شود این است که چرا کاهش دامنه نوسان انجام نشد؟

دژپسند: اتفاقاً کاهش دامنه نوسان از جمله راهکارهای ضد بازار است و مانع از نقد شوندگی سریع می شود. آن زمانی که قرار بود این کار انجام شود، جمع بزرگی از فعالین بازار مخالفت کردند. مدتی پیش هم که زمزمه آن دوباره مطرح شد دوباره مخالفت شد. کانون نهادهای سرمایه گذاری، پیمایشی را به انجام رساند که مطابق آن بیش از ۹۰ درصد مدیران عامل شرکت های حقوقی با محدود کردن دامنه نوسان مخالفت داشتند و بالعکس باز شدن دامنه نوسان را پیش زمینه توسعه بازار دانستند و نسبت به برداشتن دامنه نوسان بسیاری اصرار دارند.

ضمن اینکه در دنیا هم آنچنان از ابزار محدود کردن دامنه نوسان استفاده نمی کنند مگر در موارد بسیار حساس، کلیدی و نادر. جالب است که اشاره کنم برخی از کشورها تا ۳۰ درصد دامنه نوسان دارند. پیشنهاد دیگر حالت نامتقارن برای دامنه نوسان بود که آن هم مورد استقبال قرار نگرفت.با توجه به بررسی های انجام شده، در شرایط کنونی این ابزار برای مدیریت نوسانات بازار خوب نیست و آثار منفی آن چه در کوتاه مدت و چه بلندمدت بر آثار مثبت آن غلبه می کند.

همزمانی چند عامل را می توان مهم ترین عوامل اصلی در طولانی شدن و شدت اصلاح شاخص کل از اواسط مرداد ماه تا آبان ماه سال جاری معرفی کرد. کاهش جهانی قیمت نفت و تشدید تحریم های این حوزه، عملکرد شرکت های فعال در زنجیره صنایع وابسته به نفت را دچار ابهام و بعضاً چالش کرد.  داغ شدن دوباره مباحث مرتبط با قیمت گذاری محصولات شرکت های بورسی از جمله در کالاهایی نظیر خودرو و فولاد و کاهش حاشیه سود شرکت های تولید کننده این زنجیره ها و همچنین قیمت خوراک پالایشگاه ها و پتروشیمی ها و مواد اولیه، تغییر انتظارات فعالان اقتصادی نسبت به تحولات محیطی و نوسانات نرخ ارز، فراگیری شایعه افزایش نرخ سود سپرده ها و مهم تر از آن اظهارنظرهای غیرکارشناسانه و مخالفت عده ای با بازار سرمایه چرا که برخی به دلایل مختلف از جمله منافع شخصی یا گروهی تمام تلاش را برای تخریب بازار به انجام رساندند.

به موارد بالا باید عواملی که به انحای مختلف سبب تاخیر یا  افزایش فاصله زمانی میان اتخاذ تصمیم تا اجرای آن می شود را نیز افزود. در هنگام تنظیم سازوکار اجرایی یا در زمان اجرای یک برنامه اعمال برخی تغییرات اجتناب ناپذیر است این موضوع به علت حساسیت بالای بازار سرمایه به اخبار گاهی باعث بروز برخی نااطمینانی ها در این بازار می شود که اگر در اطلاع رسانی از سوی دستگاه های اجرایی مرتبط نیز ناهماهنگی بوجود آید این امر تشدید می شود. درحالی که در عمل تنها برخی از موضوعات جزیی و اجرایی دستخوش تغییر شده اند و همچنین یک اشتباه در اطلاع رسانی می تواند آثار منفی غیرقابل جبران از خودبرجای گذارد.

اما آیا برای جلوگیری از ریزش بازار دولت باید مداخله سلبی کند؟ مثلا  فروشندگان را از حق طبیعی برای فروش سهام منع کند؟ طبیعتا سهامداران، مالک دارایی هستند و بنا به تشخیص نسبت به فروش آن اقدام می کنند. کاری که باید در این هنگام علاوه بر زمینه سازی های لازم برای افزایش جذابیت و توسعه بازار که پیش تر بیان کردم، انجام دهیم ارائه اطلاعات صحیح و به موقع و آگاهی رسانی است.

همچنان که در خرید تأکید داشتیم افراد قبل از ورود به بازار حتماً، مطالعه، مشاوره و سپس معامله را به انجام رسانند الان هم به فروشندگان تأکید می کنم برای فروش دارایی با حساب و کتاب عمل کنید تا در آینده پشیمان نشوید. نهاد سازی و ابزار سازی که در این مدت اخیر به انجام رسیده است، قابلیت نقدشوندگی و تسهیل معاملات را افزایش داده است و زمینه مناسبی را برای فعالیت در بازار سرمایه فراهم کرده است.

مثلاً یکی از ضعف های این بخش بحث بازار گردانی بود دراین ارتباط بحث بازار گردانی جدی دنبال شد و شرکت ها مکلف به معرفی بازار گردان و استفاده از این ظرفیت شدند. الان حدود ۲۵۲ شرکت در بورس تهران و حدود ۲۳۲ شرکت در فرابورس نسبت به معرفی بازارگردان اقدام کرده اند. موضوع دیگر بحث اوراق اختیار تبعی است. اوراق اختیار فروش تبعی را می توان به نوعی به عنوان بیمه کردن سهام از آن یاد کرد. در حقیقت ابزاری است که به‌وسیله آن نوسانات و زیان سهام بیمه می‌شود. علاوه بر آن سهام خزانه را داریم، بدین معنی که بنگاه این اجازه را دارد که نسبت به خرید سهام اقدام کند. در این خصوص دولت هم شرکت های وابسته را برای خرید سهام خزانه اجبار کرد.

مصوبات دیگری هم داشتیم که برای حمایت از سهامداران خرد می تواند اثرگذار باشد. شورای عالی بورس کاهش کارمزدها را تصویب کرد. از این میزان بخشی به خریداران تعلق گرفت و بخشی دیگر به صندوق های تنظیم بازار تعلق گرفت. این منابع سبب تقویت این صندوق ها در بلندمدت می شود. این صندوق های تقویت شده از بروز نوسانات تا حدی ممانعت به عمل می آورند.

نقش حقوقی ها در بازار در دوره افت بازار چگونه است؟ بسیاری به حقوقی ها نگاه منفی دارند و معتقد هستند حقوقی ها در این بازه زمانی خوب عمل نکردند. 

دژپسند: هدف اصلی در بازار سرمایه تأمین مالی برای بخش واقعی اقتصاد است. این بخش در قالب شرکت های حقوقی در بازار سرمایه فعالیت می کنند. اینکه در بازار سرمایه انتقال سهام از بخش حقوقی به حقیقی هم صورت بگیرد جزو لاینفک در بازار سرمایه است. اما اینکه در این دوره رفتارحقوقی ها به چه صورت بوده، نیازمند تحلیل دقیق تری است.

در زمانی که شاخص رو به رشد بود و فشار تقاضا فراوان بود، طبیعتاً انتظار از اشخاص حقوقی، تقویت سمت عرضه و فروش سهام است که این کار انجام شد و آمارها هم نشان دهنده انتقال سهام از سمت حقوقی به حقیقی در یک سال گذشته دارد. اما اگر در زمان لازم این فروش صورت نپذیرفته باشد این مهم نیازمند نظارت دقیق تر نهاد ناظر است که این کار درحال انجام است و برخوردهای لازم انجام می پذیرد. توجه داشته باشیم که حقوقی های بازار به این امر اعتقاد دارند که استمرار رونق بازار سرمایه وابسته به حضور طرف حقیقی در بازار است و بنابراین برای حفظ شرایط و استمرار حضور بخش حقیقی، تلاش را بطور طبیعی باید انجام دهد.

بنابراین دولت بازار سرمایه را تضمین نمی کند؟ 

دژپسند: در هیچ جای دنیا بازار سرمایه تضمین نمی شود. البته باید میان حمایت و تضمین تفاوت قائل شویم. بازار سرمایه حمایت می شود اما تضمین نه. اما حمایت دولت به چه معنا است؟ قاعده گذاری های اثربخش و ریل گذاری مناسب در بازار سرمایه به همراه تقویت نظام حقوقی، فنی و توسعه ابزارهای متنوع در این بازار نمونه هایی از حمایت دولت است.

تسهیل ورود و خروج، افزایش قابلیت نقدشوندگی، افزایش امکان عرضه سهام و تقاضا متناسب با شرایط بازار و از همه مهم تر کاهش غل و زنجیر ها از دست و پای فعالان بازار سرمایه از جمله حمایت های دیگر دولت است. حتی روند عرضه های اولیه منطقی به گونه ای حمایت از بازار به حساب می آید.

در دو سال اخیر افرادی به هر صورت که توانستند با بازار سرمایه مخالفت کردند این را چگونه ارزیابی می کنید؟

دژپسند: کسانی که تحت تأثیر هیجانات و عدم اشراف درست به بازار سرمایه با نامه نگاری، نطق و مصاحبه، دل مردم را خالی کردند و بازار را با نا اطمینانی مواجه کردند تا حدی در افت شدید شاخص مسئول هستند و بخشی از این کاهش ناشی از حرکات غیرمنطقی آنها بود.

مهم ترین سؤال آنها این بود که چرا وقتی اقتصاد رشد منفی است بازار سرمایه باید رونق داشته باشد؟ الان با توجه به گزارش های شرکت ها می توان به این سوال به گونه ای پاسخ داد که آنها نیز متوجه شوند. بخشی از آن به این علت است که بنگاه های بورسی، بنگاه های گلچین شده و بعضاً صادراتی اصلی هستند. برخی از این بنگاه ها توانسته اند در همین سال رشد سودآوری بالای ۴۰۰ درصدی را تجربه کنند. 

آن اظهارات دل فعالان بازار سرمایه را خالی کرده و اتفاقا فرصت طلایی که بوجود آمده بود تا بتوان از آن برای تعمیق و توسعه بازار اولیه و ثانویه استفاده کنیم، به آن فرصت آسیب زدند. در واقع در شش ماهه ابتدایی سال توانستیم ۳۲۰ هزار میلیارد تومان تامین مالی برای اقتصاد انجام دهیم. همه دانشگاهیان رسانه ها و صاجبنظر باید تلاش کنیم اعتماد مردم به بازار سرمایه افزایش یابد.

بازار سرمایه مولد ترین مسیر برای جذب پس اندازها، و هدایت آنها به مسیر تولید و سرمایه گذاری مولد است. رونق این بازار آنچنان اثار مثبت بر اقتصاد کشور دارد که ما در دوسال اخیر مهم ترین برنامه خود را این امر قرار دادیم و با ابزارها و زیرساخت هایی که فراهم آوردیم در آینده نیز امیدوارم این بازار در اقتصاد بسیار بیشتر نقش آفرین باشد.

لایحه بودجه سال آینده به مجلس ارائه شده است. این بودجه چه آثاری بر بازار سرمایه در سال آتی دارد و تا چه حدی به ظرفیت این بازار تکیه شده است؟

دژپسند: در بودجه سال آینده استمرار استفاده از سازوکار صندوق های قابل معامله در بورس و تأمین ۹۵ هزار میلیارد تومان از طریق واگذاری شرکت ها و فروش سهام که رشد هشت برابری نسبت به رقم مصوب قانون بودجه سال جاری دارد، پیش بینی شده است. هم چنین انتشار ۵۵ هزار میلیارد تومان انواع اوراق مالی اسلامی جدید و ۷۰ هزار میلیارد تومان اوراق نفتی در نظر گرفته شده است.

اتخاذ راهکارهای متعدد برای تأمین مالی بودجه در سال آتی رویکردی است که مورد استفاده قرار گرفته است. دراین میان تکیه بخشی از منابع درآمدی بودجه بر بازار سرمایه از چند منظر قابل تحلیل است و نشان از جهت گیری بنیادی دولت و اولویت دادن به این بازار است. محتوای لایحه بودجه سال آتی نشان می دهد که دولت یک نگاه راهبردی به این بازار دارد و منطبق با این نگاه، بازار سرمایه از یک پدیده جانبی به یک کریدور اصلی تأمین مالی برای اقتصاد تبدیل شده است. این یکی از اهداف اصلی در دوسال گذشته در وزارت اقتصاد بود که در حال تحقق است.

این تغییر رویکرد سبب خواهد شد تا حساسیت نسبت به این بازار افزایش یافته و از این پس در اخذ تصمیمات مؤثر اقتصادی بازار سرمایه بیشتر مورد توجه قرار گیرد و مراقبت و حمایت بیشتری از آن به عمل آید. این مهم نوید بخش حصول به سازگاری بیشتر سیاستی فیمابین سیاست های پولی و مالی دولت نیز خواهد شد. از سوی دیگر انتظار از مراجع تصمیم گیر و راهبر بازار سرمایه افزایش خواهد یافت و به تبع آن تلاش بیشتری خواهد شد تا زمینه های توسعه و تعمیق این بازار با سهولت بیشتری فراهم آید و فعالیت فعالان این بازار هم به عنوان سرمایه گذار و هم سرمایه پذیر تسهیل شود.

طبیعتاً با اتخاذ سیاست های ضدچرخه ای مالی (در بودجه سال آتی) به عنوان رویکردی برای برون رفت از شرایط موجود اقتصادی با لحاظ کمترین آثار و تبعات منفی، رونق کسب و کارها هدفگذاری شده است و در نتیجه آن بازار سرمایه از این محل قطعاً منفعت خواهد برد. ضمن اینکه بازار سرمایه، علاوه بر بازار سهام شامل بازار بدهی هم می شود.

همچنین بسیاری از شرکت هایی که مالکیت آنها هم اکنون در اختیار دولت است دارای ارزش ذاتی بالا و با قابلیت ها و ظرفیت های فراوان هستند. لزوم واگذاری این شرکت ها در سال های آتی علاوه بر اینکه سبب می شود تا دارایی های باکیفیت در بازار سرمایه عرضه شود بر شفافیت در امر واگذاری ها نیز اثر مثبتی خواهد داشت. ذات بازار سرمایه شفافیت است و با فروش بنگاه های دولتی در این بازار توانسته ایم از این مزیت بهره ببریم.

البته در این ارتباط نباید از ظرفیت سازی برای تقاضا نیز غافل شویم و قطعاً در سال آتی در ادامه برنامه هایی که سال جاری به سرانجام رسانیدم، ارتقاء ظرفیت، و توسعه و تعمیق بازار سرمایه را  پیگیری خواهیم کرد. هرچند قطعاً عرضه های ما در سال آتی با توجه به ظرفیت های این بازار انجام خواهد پذیرفت و مطمئن باشید به نحوی برنامه ریزی خواهد شد که عرضه های سهام دولتی ماهیت بازار سرمایه را با چالش مواجه نکند بلکه این عرضه ها به رونق بیشتر بازار نیز منجر شود.

به عنوان مثال در سال آتی لزومی به عرضه همه این سهام بصورت خرد در بازار وجود ندارد و ما با توجه به وضعیت بازار از روش های گوناگون از جمله واگذاری سهام شرکت های دولتی بصورت بلوکی استفاده خواهیم کرد. یا همچنان از روش واگذاری سهام در قالب ETF همچنان استفاده می کنیم. در این روش هدف اصلی دولت، کسب درآمد نیست چرا که عرضه بصورت خرد یا بلوکی برای دولت سوداوری بیشتری را به همراه خواهد داشت.

در این روش بنگاه های تراز اول با تخفیف های قابل توجه به آحاد مردم عرضه می شوند و با این روش می توانیم چند هدف شفافیت، مردمی سازی، خصوصی سازی واقعی، جلوگیری از بروز فساد و غیره را به صورت همزمان تحقق بخشیم. حتی مدل های جدید تری را هم در حال طراحی هستیم که در نتیجه استفاده از آنها امکان حضور آحاد مردم تسهیل شود و همگان قادر به مشارکت در عرضه سهام های دولتی باشند.در مجموع سال آینده تلاش خواهیم کرد ضمن افزایش عرضه های اولیه و توجه ویژه به بازار اولیه با تقویت نهادهای سرمایه گذاری و نهادهای واسط در بازار سرمایه، حضور غیر مستقیم در این بازار را ترویج کنیم و مهم تر از آن فرهنگ سهامداری و حضور در بازار سرمایه را تقویت کنیم.

آینده بازار را در کوتاه مدت چگونه می بینید؟

دژپسند: با انتشار گزارشات شرکت ها و مشخص شدن میزان سودآوری قابل توجه بسیاری از این شرکت ها انتظار داریم شاهد رونق هرچه بیشتر بازار باشیم. این امر درکنار زیرساخت های حقوقی لازم و  ابزارهایی که در دو سال اخیر برای توسعه بازار طراحی شده و به اجرا در آمده است نوید بخش، بازاری بسیار جذاب است. تلاش خواهیم کرد برای پایداری بازار اقدامات لازم را از جمله افزایش شفافیت، ممانعت از مداخله و جلوگیری از دستکاری در بازار، در راستای حمایت از سهامداران بالاخص سهامداران خرد که مهمانان در این بازار هستند به انجام برسانیم.

توصیه شما به افراد برای حضور و فعالیت در بازار سرمایه چیست؟

دژپسند: سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه با ریسک روبرو است و به دانش مالی و دقت بسیاری نیاز دارد. مثلاً برای یک سرمایه گذاری مطمئن نیاز است تا  افراد صورت‌های مالی بنگاه‌ها، چشم انداز، برنامه ها را بررسی کرده و نسبت به بازار آتی، بازار جایگزین و ارزش جایگزینی شناخت کافی پیدا کنند. تمامی این امور نیازمند دانش و تجربه کافی است که شاید برای همگان امکانپذیر نباشد از اینرو توصیه دارم اگر فرد خود را دارای صلاحیت و شایستگی لازم می داند بصورت مستقیم در بازار سرمایه حضور یابد در غیر اینصورت با انتخاب روش غیر مستقیم، اینگونه مسائل را به نهادهای تخصصی سپرده و نیاز را به رصد روزانه یا هفتگی بازار سرمایه کاهش دهد. به اینصورت فرد می تواند بدون درگیر شدن در موضوعات تخصصی از منافع بازار سرمایه در بلند مدت بهره برد.د

اکنون که آشنایی نسبت به بازار بازار سرمایه تا حدود زیادی افزایش یافته است و این بازار مورد اقبال عمومی قرار گرفته است، مسئولیت خطیری برعهده سیاست‌گذاران اقتصادی و مالی قرار ‌می‌گیرد تا با تعبیه ساز وکارهای مناسب از اعتماد و اطمینان سرمایه‌گذاران در بازار سهام صیانت کنند. به عنوان یکی از اعضای اقتصادی دولت می‌گویم باید چاره‌اندیشی کنیم تا به تامین مالی و سرمایه‌گذاری از طریق بازار سرمایه رونق دهیم زیرا این بازار نشان داد قابلیت بالایی دارد.همکاران در مجموعه وزرات اقتصاد و سایر دستگاه های اجرایی تمام تلاش را برای بهبود شرایط اقتصادی به انجام می رسانند.

تلگرام اصلی بورس پرس : t.me/boursepressir

انتهای پیام


برای دریافت مهمترین اخبار عضو کانال بورس پرس در تلگرام شوید.
ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *
عدد روبرو را تایپ نمایید


آخرین اخبار
پربیننده ترین
طراحی سایت خبری و هاست توسط ایرسا هاستینگ