کد خبر: ۶۹۰۷۸
۰:۰ - ۱۳۹۶/۹/۲۰

نقش تامین سرمایه ها در آینده بازارسرمایه/ چرا بورس برای برخی قمارخانه است؟
درگفت و گوی تفصیلی خواجه نصیری با بورس پرس اعلام شد:

نقش تامین سرمایه ها در آینده بازارسرمایه/ چرا بورس برای برخی قمارخانه است؟

مدیرعامل تامین سرمایه تمدن با بیان اینکه کمیت بازار سرمایه با محوریت شرکت های تامین سرمایه در حال حاضر 2 درصد است، نقش این شرکت ها در آینده بازار سرمایه را تشریح کرد و به این سئوال پاسخ داد که چرا بورس برای برخی ها قمارخانه است؟

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، در بسیاری از کشورهای جهان بخصوص کشورهای توسعه یافته، سرمایه گذاری در بورس راهکاری مطمئن برای سرمایه گذاران محسوب می شود که علاوه بر ارتقای تامین مالی ، کاهش ریسک را به همراه دارد.

اما با وجود آنکه 50 سال از قدمت بورس در ایران می گذرد، بسیاری از مردم تنها راه سرمایه گذاری دارایی ها را پس از انداز در بانک و یا حضور در بازارهای پولی می دانند و شناخت چندانی از بورس نداشته و به آن اعتماد نمی کنند.از این رو، همواره راهکارهای توسعه نفوذ بورس در جامعه از جمله موضوعات مطرح در میان صاحبنظران اقتصادی است.

محمود خواجه نصیری برای پاسخ به این پرسش و همچنین نقش شرکت های تامین سرمایه در حال و آینده بازار سرمایه و جایگاه سازمان بورس و ... به گفت و گویی در دو قسمت با بورس پرس پرداخته است:

علت تغییر نام تامین سرمایه آرمان

علت تغییر نام تامین سرمایه آرمان به تمدن چه بود؟

خواجه نصیری: هیچگاه در این تامین سرمایه، تصمیم نداشتیم سرویس محدودی به فعالین بازار سرمایه بدهیم. تا زمانی که بازار سرمایه طرف شرکت ما بود، نگرانی از برند در سطح  کشور نداشتیم، اما به دلیل اینکه برخی ازشرکت های بیمه، موسسات مالی اعتباری و لیزینگ ها از نام های مشابه شرکت یا حتی آرمان استفاده کردند،این مشابهت علاوه بر اینکه به ما ربطی نداشت دربسیاری از موارد مشکلاتی را نیز فراهم آورد تا تصمیم  گرفتیم نام شرکت را تغییر دهیم.

در نظر داشته باشید که برند شرکت با سختی جزو برترین های بازار سرمایه شده بود و تصمیم گیری در خصوص تغییر نام کار سختی بود. اما درنهایت با توجه به محدود بودن فعالین بازار سرمایه و قوی بودن کار رسانه ای در این بازار،به این نتیجه رسیدیم فرصت برند سازی مجدد را در بازار سرمایه داریم.

یکی از اهدافی که تامین سرمایه آرمان از ابتدای تاسیس به دنبال آن بود حضور بازار سرمایه در سطح جامعه و جستجوی مشتریان خرد بود که برای رسیدن به این هدف قدم هایی در زمینه توسعه زیرساخت های الکترونیک، ایجاد بی شاپ (ibshop) و همچنین CRM مشتریان برداشته شد تا ازپشت سر بانک ها سرک کشیده و بگوییم ما هم هستیم.

با این وجود این تامین سرمایه درآینده به سمتی می رود که بتواند مانند یک تامین سرمایه مالی – بانکی، تبلیغات انجام داده و مستقیماً با مردم روبرو شود، حتی امکان دارد که شعبه ای نیز به نام تامین سرمایه افتتاح کنیم .

آیا این اقدامات در راستای تمایز از سایر تامین سرمایه ها انجام می شود؟

خواجه نصیری: این تصمیمات بیشتر از هر چیز به نوع تفکر شخصی ام بر می گردد.معتقدم نهادهای مالی بازار سرمایه به علت آنکه در یک اتمسفر کوچک مشغول به فعالیت هستند و با بازارهای خارج از این محیط آشنایی ندارند،نتوانسته اند آنطور که شاید و باید فعالیت کنند. همچنین به دلیل اینکه نتوانسته ایم وارد بازارهای گسترده تر شویم، برخلاف تصوری که داریم اثر گذار نیستیم و خیلی سریع جایگاه را در بازار از دست می دهیم.

در جهان امروز، کسب و کارهای مبتنی بر فناوری اجازه توسعه با هزینه کمتر داده و شاهد هستیم، مشتریان برخی از شرکت ها مانند تاکسی یاب یا فروش اینترنتی کالا بیشتر از جمع بازار سرمایه  است. فعالان بازار سرمایه با وجود تعداد شرکت ها و نهادهایی که سال های زیادی از تشکیل آن می گذرد بیشتر از 10 تا 20 هزار نفر نیستند، در صورتی که یک اپلیکشین بازی ایرانی در فضای مجازی نزذیک 2 تا3 میلیون نفر عضو دارد.

با توجه به آشنایی شما با فعالیت های بازار سرمایه و حضور در سازمان بورس چرا این اتفاق برای بازار سرمایه افتاد؟ آیا از نگاهی دیگر امکان تغییر شرایط بازار سرمایه وجود نداشت؟

خواجه نصیری: این موضوع به بازاریابی برمی گردد، به عبارتی به دلیل اینکه نهادهای مالی بازارسرمایه یا پولدار بوده و دلیلی برای بازاریابی ندارند و یا به اندازه کافی پول ندارند تا اقدام به بازاریابی کنند، بنابراین هیچ وقت در بازار سرمایه به این مقوله پرداخته نشده است.درحال حاضر نیز حرکت تامین سرمایه تمدن، یک حرکت استراتژیک بوده و مبتنی برحرکت قالب در فضای کسب و کار نیست.

البته کارگزارانی داشتیم که تا حدی پیش رفتند ولی آنها هم به لحاظ توان مالی محدودیت داشته و نتوانستند از تبلیغات تلویزیونی یا حامیان مالی بهره برداری کنند و در نتیجه  پیشرفت زیادی نکردند.مردم ایران بیشتر از آنکه بازار سرمایه را بشناسند، شرکت حوزه پرداخت مانند آسان پرداخت را می شناسند و هیچ گونه تاثیری از فضای بیرونی بازار سرمایه نمی گیرند .

بطور مثال اگر از فردا بانکها سود سپرده را دریافت نکنند، این امر تغییری در وضعیت بازار سرمایه نمی دهد چرا که افرادی که تا دیروز در بانک ها سرمایه گذاری می کردند شناختی از ویژگی های بازار سرمایه ندارند تا سرمایه را به آن منتقل کنند و به همین دلیل پول را در ملک، ارز یا سکه  سرمایه گذاری می کنند.

دلایل عدم تمایل مردم برای ورود به بورس

با این وجود ، به نظر می رسد مردم نسبت به 15 سال پیش بازار سرمایه را بهتر می شناسند، اما چرا باز هم وارد این بازار نمی شوند؟

خواجه نصیری: شناخت به تنهایی کافی نیست ما باید بپذیریم مثل هر فروشنده ای برای فروش محصول تلاش کنیم.اکنون در فضای بازار همه به سمت فروش بیشتر محصول پیش می روند و در این زمینه لازم است محصول را معرفی و برای آن بازاریابی کنند. وقتی شخصی قصد سپردن سرمایه میلیاردی خود به بازار سرمایه را دارد، باید در سطح مردم اعتمادسازی کرده و کار را معتبر و بزرگ نشان دهد .

در حال حاضر، 9 شرکت تامین سرمایه موجود در بازار سرمایه با مجموع سرمایه 3 تا 4 هزار میلیارد تومان دارای ارزش بازار 14 تا 15 هزار  میلیارد تومانی هستند.این میزان سرمایه جای آن دارد که این شرکت ها به اندازه 4 بانک یا 10 شرکت تولیدی تبلیغات داشته و بازاریابی کنند اما این کار را انجام نمی دهند. بنابراین این جریان مستحکم، نمود بیرونی ندارد.

چرا این کار از سوی تامین سرمایه ها انجام نمی شود؟

خواجه نصیری: زمانی که در بورس بودم، همیشه  این سوال برایم مطرح بود که چرا در این خصوص تبلیغات انجام نمی شود. با توجه به عمر10 ساله تامین سرمایه ها، خروجی این صنعت به اندازه 10 سال نبوده که دربرگیری ایجاد کند، آیا مشکل از خود صنعت و تازه بودن آن است یا محیط بازار سرمایه به همراه محدودیت های بانک مرکزی باعث این امر شده است؟

معتقدم تفکر مدیران درباره اینکه خود را در چه سایز و رده ای ببینند و چه میزان توسعه ای را در نظر داشته باشند ، بسیار مهم است. وقتی تفکر مدیران در حد و ابعاد کوچک است مسلماً پیشرفتی نخواهند داشت. متاسفانه فرهنگ پذیرفتن اینکه یک شرکت تامین سرمایه می تواند تمام سرویس های بانکی را به مشتریان بدهد و حتی در مواردی چابکتر از بانک عمل کند، وجود ندارد.

در اینجا تنها بحث مالی مطرح نیست.  در حال حاضر اینکه یک شرکت تامین سرمایه سالانه 200 میلیارد تومان سودآوری داشته و 500 میلیون تومان خرج کند به معنای اخذ کسب و کاری در بازار انحصاری است. در این صورت مدیران این شرکت معتقدند بدون تبلیغات هم درآمدزایی خود را دارند.

برای ایجاد حاشیه سود در مشاغل دیگر نیاز به تبلیغات بسیاری است. به نظر شما چرا یک شرکت پرداخت با روش پرداختی نوین، میلیاردی تبلیغات می کند؟

خواجه نصیری: دلیل این امر آن است که می خواهد به مردم بقبولاند که به جای استفاده از شبکه گسترده سخت افزاری بانک ها می توانند از شبکه نرم افزاری این شرکت ها بهره ببرند.این شرکت می داند اگر چنین کاری را نکند نمی تواند سهم بازار را به دست آورد.این دیدگاه برای شرکت های تامین سرمایه، کارگزاران و دیگر مجموعه ها وجود نداشته و معتقدند با چند میلیارد سودآوری سالانه واعلام گزارش آن، موفقیت کسب کرده اند.

درحال حاضر چند  میلیون سپرده گذار در سطح کشور وجود دارد اما تنها چند مشتری واقعی جذب شده است. متاسفانه حتی برای جذب 10درصد این مشتریان به تامین سرمایه ها، هدف گذاری صورت نگرفته است .

آیا این هدف گذاری از سوی تامین سرمایه تمدن صورت گرفته است؟

خواجه نصیری: بله، ما این هدف گذاری را با تغییر نام تامین سرمایه از آرمان به تمدن شروع کرده ایم و در ادامه مسیر، برنامه معرفی این سرمایه گذاری را به کل جامعه در پیش داریم.

به نظر شما آیا این فرهنگ در مردم به وجودآمده است؟

خواجه نصیری: کسب و کارهای فناورانه در سال های اخیر این اعتقاد را در مردم به وجود آورده و تغییر داده است.معتقدم فرهنگ باید با بسترسازی تبلیغاتی همراه شود تا اعتمادسازی ایجاد کند. نمی توان گفت عموم جامعه از ابتدا فرهنگ استفاده از سرویس های الکترونیکی و تهیه مایحتاج خود را از فروشگاه های اینترنتی داشتند.

عموم مردم اگر چیزی را زیر دست خود لمس نمی کردند، آن را نمی خریدند، اما حالا می بینیم سهولت و مزایای خرید اینترنتی آنها را به این سمت کشانده است.هم اکنون فضا برای کسب و کارهای نو نه تنها در ایران، بلکه در کل دنیا اماده است و آنها توانسته اند جایگاه را در میان جامعه پیدا کنند.

در این فضا کسب وکارهای سنتی از جمله بانک ها به چالش کشیده شده و ارزش و اعتبار شعب به اندازه گذشته نیست.  مردم به تدریج با افزایش هزینه و کاهش سرعت توسعه فیزیکی از یک سو و زمانبر بودن آن از سوی دیگر، به این سمت و سو سوق داده شده اند.

بانک صادرات به عنوان بزرگترین بانک دارای 2 هزار شعبه است در صورتی که هم اکنون با یک پلتفرم و تبلیغات طی مدت یکسال می توان تعداد خریداران یک کسب و کار اینترنتی معمولی را به چند 10 میلیون نفر رساند.بانکها با هزینه های سربار گرفتار شده و توانایی بستن شعبات و تغییر آنها را ندارند.

از این رو، شرکت های تامین سرمایه با برنامه ریزی می توانند به جایگاه جذب سرمایه افراد برسند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته از جمله امریکای شمالی ، بسیاری از افراد مزایای بازنشستگی را در صندوق ها سرمایه گذاری می کنند و نگاه آنها به بانک های تجاری به چشم جایی برای انجام عملیات بانکی و عدم حمل اسکناس است نه برای سود آوری. در بیشتر کشورهای دنیا پیشنهادهای سرمایه گذاری به نهادهای مالی داده می شود، این فرهنگی است که علی رغم سختی های بسیار باید در جامعه ما جا بیفتد .

جایگاه حال و آینده شرکت های تامین سرمایه

کمیت بازار سرمایه با محوریت شرکت های تامین سرمایه در حال حاضر چند درصد است و می تواند به چه درصدی برسد؟

خواجه نصیری: در کل بازار سرمایه، شرکت های تامین سرمایه با صندوق ها توانستند میزان 150 هزارمیلیارد تومان معادل 10 تا 15 درصد منابع ، سرمایه جمع اوری کنند .اما با در نظر گرفتن تعلق این سرمایه به بانک ها میزان ضریب نفوذ در مردم، حدود 2 درصد است. البته می توان با اتخاذ سیاست صحیح طی مدت 2 ساله آن را به 20 درصد رساند.

به نظر شما این ظرفیت وجود دارد؟

خواجه نصیری: بله، نه تنها وجود دارد بلکه نیاز به این امر احساس می شود. متاسفانه در حال حاضر، جایی برای فعالان بازار سرمایه وعموم مردم وجود ندارد تا درباره نحوه سرمایه گذاری خود تصمیم گیری کنند و این خلا احساس می شود.هرچند که احساس استفاده از سرویس های ارزانتر هم وجود دارد.

این سخنان با نگاه توسعه برانگیزی که هم اکنون فضای مجازی دارد، تناقضی ندارد؟ مردم با آشنایی بازار سرمایه تمایل به سرمایه گذاری پیدا می کنند، بنابراین نیاز به وجود دفتر یا بنگاه یا حتی فضای مجازی در این زمینه احساس می شود؟

خواجه نصیری: فیزیکی یا مجازی بودن آن برای ما اهمیت ندارد، مردم به دنبال  پذیرفتن ساختاری برای جوابگویی به سوالات هستند ، ساختاری که هم اکنون وجود ندارد. به عبارت دیگر مردم برای سرمایه گذاری دربخش مسکن یا ارز فعالیت می کنند درصورتی که هدف آنها از سرمایه گذاری داشتن مسکن، ارز یا طلا نیست بلکه سود ناشی از این حوزه ها مد نظرآنهاست.

به عنوان مثال افراد به سوددهی طلا در آینده فکر می کنند، اما اولاً این تحلیل دقیق نیست چون با دانش صورت نگرفته و ثانیاً سخت ترین کار را با هزینه خرید و نگهداری در پیش دارد. اما اگر فرد به چنین تحلیلی رسید که باید در چنین شرایطی به درگاهی برای سرمایه گذاری مبتنی بر طلا یا ارز با ریسک پایین مراجعه کند، می تواند از خدمات صندوق باوجود نوسانات بازار به بهترین نحوه استفاده ببرد.در چنین شرایطی صندوق ها بطور متنوع با همان نرخ پرداخت حداقل سود و در نظر گرفتن ریسک موجود به نیاز سرمایه گذاری شخص پاسخ می دهند.

مسئول فرهنگ سازی و توسعه این امر در بازار سرمایه کیست؟ آیا سازمان بورس می تواند این فرهنگسازی را تفویض کند یا هر شخص بصورت جزیره ای می تواند این کار را انجام دهد؟

خواجه نصیری: زمانی که درمورد فعالیتی از بازاریابی صحبت به میان آمده و از دریچه توسعه به این رویکرد توجه می شود، فعالیت می تواند مطلوب بوده و معیار جذب مشتری را پوشش دهد.

افزایش نقش جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ملی هدف خوبی برای این امر بشمار نمی رود و این کار باید  با انگیزه فروش و کسب سود انجام شود. اشخاصی که فروش کالای اینترنتی را توسعه  داده اند، بطور غیر مستقیم تجارت الکترونیک  را گسترش داده اند اما اگر وزارت بازرگانی قصد انجام این کار را داشت، موفق نمی شد.

به نظرم سازمان بورس دراین شرایط باید یک ارگان استراتژی ساز باشد و مسیر افزایش ضریب نفوذ بازار سرمایه را نشان داده و در راستای آن  امکاناتی را فراهم کند.به عنوان مثال بورس می تواند با صدا و سیما ، رسانه ها و یا شهرداری برای تبلیغ شرکت های بازار سرمایه به توافق برسد.

چرا سازمان بورس تا به حال به این فکر نیفتاده و آن را عملی نکرده است؟

خواجه نصیری: علت آن به جنس تفکراتی که در سازمان بورس وجود دارد، برمی گردد. به نظر می رسد سیستم های نظارتی تمایل زیادی برای اینکه کسب و کارها بطور کامل درفضای بازارعرضه شود ندارند و شاید بتوان گفت نگاه بازاری در سازمان بورس به عنوان نهاد ناظر بسیار کم است. دیدگاه لازم در حوزه بازاریابی به صورت سرویس ارائه خدمات در کف بازار با یک تفکر ارائه خدمات به هر قیمت است و تا زمانی که تفکر سازمان بورس نگاه سازمانی- نظارتی است ،نمی تواند به  توسعه بازاریابی منجر شود.

شما زمانی که در سازمان بورس حضور داشتید معتقد بودید بازار سرمایه هنوز بالغ نشده و باید مانند بچه ای کوچک  دست آن را گرفت. آیا هنوز هم این نگاه را دارید ؟

خواجه نصیری: هر مجموعه ای که شروع به فعالیت می کند به مرور زمان درآن مجموعه، نهادها، ارکان و اتحادیه های صنفی شکل می گیرد و هر کدام در این مجموعه نقشی را ایفا می کنند و با فکر ها و ایده های بزرگ که ارائه می دهند موجب تغییر آن می شوند.طبیعتا هر کسی که در داخل این سیستم ها قرار بگیرد می تواند با تعیین اولویت ها نقش بسزایی داشته باشد و کمک کند.

در حال حاضر کانون کارگزاران، کانون نهادهای سرمایه گذاری، شرکت بورس و فرابورس در بازار سرمایه فعال هستند و هر کدام به تنهایی می توانند به این موضوع کمک کنند.سازمان بورس با توجه به نقش پررنگ خود می تواند به لحاظ استراتژی، یک موضوع را تعریف و سایر نهادها را به سمت و سوی مورد نظر خود سوق دهد.

بطور مثال کانون کارگزاران دیدگاه صنفی دارد اما این نگاه از نظر تقسیم کیک موجود است نه بزرگتر کردن و افزودن به آن. هیچ وقت این نگاه نسبت به بیرون نبوده واین کارگزاران خود را با کارگزاران املاک، بانکی، ارز و ... مورد مقایسه قرار نداده اند.

کارگزاران همان نگاهی را در برابر بورس دارند که تشکل های صنفی بعضا برای دفاع از حقوق خود در برابر دولت اتخاذ می کنند و معتقدند برای ارتقا صنف کاری انجام نشده است. البته رقابت هایی که در این صنوف وجود دارد، مانع از این اتفاق و هماهنگی آنها می شود.

اما کیک بازار سرمایه به نسبت کوچک نیست، معاملات 50 هزار میلیارد تومانی بورس ها عدد خوبی به شمار نمی رود؟

خواجه نصیری: باید ببینیم درباره چه چیزی صحبت می کنیم، فرض کنید حدود 2 هزارمیلیارد تومان سپرده بانکی داشته باشیم و سیستم بانکی ماهانه 20 هزار میلیارد تومان به این سرمایه سود می دهد.باید بازارسرمایه را با این عددها مقایسه کنیم، به عنوان مثال صندوق های بازنشستگی و بیمه ها که مرتباً در حال جذب منابع هستند باید در بازار سرمایه مدیریت شوند و عموم مردم پس انداز و درامدها را دراین بازار سرمایه گذاری کنند.

جمع سودآوری 80 کارگزاری در سال گذشته 80 میلیارد تومان بوده در صورتی که سود شرکت آسان پرداخت در سال نزدیک 400 میلیارد تومان است.بنابراین درآمد و گردش کارگزاران در کنار کسب و کارهای دیگر بسیار پایین بوده و رشدی نکرده است.

در مسیری که دربازار سرمایه داشتیم، زیر ساخت هایی فراهم کردیم که می توانست صدها هزار نفر را به خود جذب کند، اما موفق نبودیم.فارکس در ایران طی 6 ماه می تواند تعدادی 50 برابر کاربران در کارگزاری ها داشته باشد یا بازی کینگ اف کوییز 3.5 میلیون نفر را به خود مشغول کرده اما هیچ کدام از کارگزاران نتوانستند این کار را انجام دهند، با تفکر کوچک نبودن اندازه کیک در بازار سرمایه نمی توان پیشرفت داشت. وجود این همه زیرساخت در بازار به نسبت تعداد کم معامله گران عدد ناچیزی است.

با توجه به پیشرفت شرکتی همانند آسان پرداخت درحوزه پرداخت، اگریک شرکت تامین سرمایه بتواند با فرهنگ سازی به جذب سرمایه موفق شود، آیا به کسب وکار سایر نهادها لطمه زده می زند؟

خواجه نصیری: یقیناً همین طور است، به قدری به این بازار توجه نشده است. در بازار داخلی برای به دست آوردن سهم بازار، نیازی نیست بیش از حد تلاش کنید.حتی با گذاشتن 10 درصد توان هم می توان در این فضای رقابتی داخل بازار سرمایه موفق بود.البته ما در مورد رقابت در فضای بازار سرمایه صحبت نمی کنیم بلکه بحث این است که در بازار مالی ایران در کجا قرار داریم.

توجه کنید این یک شعار نیست. مدیران نباید در بازار سرمایه مقایسه خود با دیگران را هدف قرار دهند.آسان پرداخت شرکت موفقی بوده و توانسته با سایر شرکت های پرداخت رقابت کند، درحقیقت تمام شرکت های psp با رقابت توانستند صنعت پرداخت را در مقابل صنعت بانکداری سنتی به موفقیت برسانند.
مهم نیست که شما از ستاره 732 یا ستاره 780 یا .... استفاده می کنید  بلکه مهم  اولین ستاره است که همه را به خود جذب کرده و موفق شده است. در کنار این موفقیت سایر شرکت ها نیز سود کردند. اگرچه آسان پرداخت هزینه زیادی را برای تبلیغات متقبل شد اما سایر شرکت های مشابه نیز از این تبلیغات بهره بردند.

بزرگترین مسئله ما، این نیست که مردم (سهام) کدامیک از صندوق های تمدن، نوین، امین و .... بخرند بلکه لازم است در مرحله اول در میان مردم فرهنگ خرید صندوق را به جای سکه، ارز جای سپرده بانکی جا بیندازیم. این بزرگترین مشکل برای حرکت صندوق ها در ماه های آینده محسوب می شود و تمایز خرید از صندوق ها در مرحله بعدی کار قرار دارد.

چرا بورس همچنان برای برخی قمارخانه است؟

بورس با قدمت 50 ساله در برابر بازار سنتی ملک یا طلا عمر کوتاهی دارد اما به نسبت صنعت پرداخت پیرتر است،چرا این بازار 50 ساله نتوانسته به بلوغ مورد نظر برسد و زمانی که بحث بورس به میان می آید مردم نسبت به آن بی اعتماد هستند و حتی بعضا می شنویم که در مورد آن واژه هایی چون قمارخانه به کار برده می شود؟

خواجه نصیری: این رویکردی است که اگر در آن تغییر ایجاد نشود طی 10 سال اینده نیز با این واژه و بی اعتمادی مواجه خواهیم بود و علت آن کاهش ضریب نفوذ و عدم اطلاع رسانی است.مردم ما را نمی شناسند و با آنها صحبت نکرده ایم . بخشی ازاین حس بی اعتمادی به نشناختن بورس و بخشی دیگر به نداشتن تجربه های درست برمی گردد.

در حال حاضر 450 هزارنفر عضو صندوق گنجینه هستند، اگر به آنها گفته شود سودی که ماهانه دریافت می کردید از طریق بورس پرداخت شده، باور نمی کنند . حتی ممکن است برخی بگویند بورس کلاهبردار است در صورتی که عملکرد این صندوق خیلی خوب است.دلیل چنین تفکری در مردم این است که این صندوق با مدلی متفاوت با بورس وارد بازار شده و مردم آن را باور کرده اند.

چرا این مدل به کلیت بازار پیشنهاد داده نمی شود، تا بوسیله آن مردم بطور غیرمستقیم به بورس دعوت شوند؟

خواجه نصیری: طبیعتاً ما چنین راهکاری را در پیش گرفته ایم. در نظر داریم که به مردم پیشنهاد سرمایه گذاری در اوراق بهادار، صندوق طلا ، پروژه های زمین و ساختمان که در بورس وجود ندارد، داده شود.  در این زمینه به مردم تضمین می دهیم و اعتماد سازی می کنیم . ابزار را به آنها نشان می دهیم و ثابت می کنیم به اندازه بانک ها حتی بیشتر از آنها قدرت داریم.

آیا بانک مرکزی اجازه ورود نقدینگی به بازار سرمایه را خواهد داد؟

خواجه نصیری: شکی نیست که بانک مرکزی و تفکر حاکم بر آن علاقه ای به پررنگ شدن نقش بازار سرمایه در اقتصاد ندارد و علت ان این است که خود بانک سیاستگذار و ناظر سیستم پولی و مالی است. افزایش نقش بازار سرمایه به این مفهوم است که به جای آنکه نقش اثرگذار بانک مرکزی به عنوان بازارگردان در بازار پولی و بانکی  مشخص شود، در بازارعادی نمود پیدا می کند.

ادامه دارد....

انتهای پیام


برای دریافت مهمترین اخبار عضو کانال بورس پرس در تلگرام شوید.
ارسال نظر
نام:
آدرس ایمیل:
متن: *
عدد روبرو را تایپ نمایید


آخرین اخبار
پربیننده ترین
طراحی سایت خبری و هاست توسط ایرسا هاستینگ