خاطره رفیق دوست از هاشمی و اشخاص با ظرفیت برای رهبری

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، محسن رفیق‌دوست در بیان خاطرات قدیمی با سایت قلم نیوز از فهرست هاشمی‌رفسنجانی برای رهبری رونمایی کرده که مشروح آن در زیر آمده است:

هاشمی هم راحت در دسترس بود و هم امثال ما را قبل از سال ٤٢ می‌شناخت و به ما اعتماد داشت. برای جنگ‌افزارسازی خدمت امام نامه نوشتم و تقاضای ١٥ میلیارد تومان پول کردم. امام فرمود اول باید هاشمی این برنامه را تأیید کند که وی تأیید کرد و امام گفت برای این کار اسلوبی می‌گذارم.

یک اختلاف اساسی علنی بین سپاه و ارتش وجود داشت. مرحوم زرین‌نژاد از امرای ارتش از چیزی ابایی نداشت و در جلسات اعلام می‌کرد،من زبان شما را نمی‌فهمم. در آن تحصیلاتی که من داشتم، جنگ یعنی هر وقت ما دو تانک در برابر یک تانک عراق داشتیم، دو تا هواپیما در برابر یک هواپیمای عراق داشتیم و... پیروز می‌شویم.

درباره عملیات‌های نظامی هم اکثر بچه‌های ما اگر هم چیزی از رزم دیده بودند مانند رحیم‌صفوی به‌ خاطر حضور در ارتش بود.هاشمی به من سفارش می‌کرد تو نقش وصل‌کننده را داشته باش. در ادامه جنگ به‌ویژه اواخر آن، اختلاف سپاه و ارتش به‌مرور کمتر شد و هاشمی در این التیام نقش تعیین‌کننده‌ای داشت.

خاطره‌ای از روحانی بگویم.نگاه‌ ما به توصیه هاشمی به امام بود که هر وقت دستور داد نجنگید، بگوییم چشم تا روزی که ما را به دفتر مقام‌ معظم‌ رهبری فعلی که آن زمان رئیس‌جمهور بود، دعوت کردند. روزی بود که می‌خواستند قبل از اعلام پذیرش قطع‌نامه درباره آن بحث کنیم. در کنار روحانی نشسته بودم و احمد پسر امام در حال خواندن نامه امام بود تا به جمله‌ من جام زهر را سر می‌کشم و قطع‌نامه را می‌پذیرم رسید. روحانی به پهلوی من زد و گفت،حاج محسن بساطت‌ را جمع کن و برو. تو به درد زمان جنگ می‌خوردی، نه صلح.

هاشمی هم مانند مقتدای خود حضرت امام، در تاریخ ما ناشناخته آمد و ناشناخته رفت. این اواخر پیش وی می‌رفتم و این را هم بگویم که خطاب من به ایشان حاج اکبر بود. گفتم: حاج‌ اکبر این درست است که امام فرمود تا زمانی که دست شما و رهبر در دست هم باشد، این انقلاب آسیبی نمی‌بیند؟ هم شما تأیید کردید هم رهبر.

ایشان در تمام جلساتی که درباره رهبری پیش می‌آمد، با استدلال و محکم می‌گفت برای رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بدیل ندارد. یک روز همین بحث‌ها را با ایشان می‌کردیم که گفت: یک روز پیش رهبری رفتم و گفتم اجازه بدهید از ریاست مجمع خبرگان کناره‌گیری کنم. من دیگر پیر شده‌ام و بروم قم زندگی کنم.

رهبری هم فرموده بود آن وقت تکلیف من با کیست؟. روز دیگر تعریف کرد: با رهبری نشسته بودیم و فهرست کسانی را که ظرفیت رهبری دارند، نوشتیم و شروع کردیم به آنها نمره دادیم. همه رد شدند به جز جوادی‌آملی. ناگهان هر دو با هم گفتیم ایشان هم که زمان امام در قوه قضائیه بود و بعد رفت. گفتم غیر از خودت کسی نیست.