کارشناس بازارسرمایه با اشاره به سهم ۰.۲۵ درصدی نسبت ارزش کل بورس به حجم نقدینگی،اثر متغیر های داخلی و خارجی را اعلام و پیش بینی کرد اصلاح شاخص آخر تابستان به پایان برسد.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، قاسم کریمی درباره آخرین وضعیت بازار سهام آشفته که با نزول قیمت ها موجب خروج سرمایه ها شده با انتشار متنی با عنوان "سمت و سوی جدید بورس" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: وجود بازارهای مالی کارآ و عمیق از ویژگیهای مهم اقتصادهای پیشرفته است. این بازارها و واسطهگران مالی نقش مهمی در رشد و شکوفایی اقتصادها ایفا میکنند. شاید این موضوع در مورد ایران صدق نکند اما بیتردید بیشترین سرمایه جهان در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد و اقتصاد و بازارهای مالی بهشدت بر یکدیگر تاثیرگذارند اما در ایران نسبت ارزش کل بازار سرمایه در سال گذشته به حجم نقدینگی فقط ۲۵. ۰ درصد بود و عمق بورس به میزان اقتصادهای پیشرفته نیست.
اثر متغیرهای داخلی و خارجی بر بورس
عدم شفافیت در بازارهای مالی و عدم اطمینان شدید در اقتصاد باعث میشود سرمایهگذاران برای تزریق نقدینگی به این بازارها رغبت کمتری داشته باشند. این ریسک و عدماطمینان را در مورد بازار سرمایه داخلی و بهطور کلی در هر بازار مالی میتوان به دو گروه عوامل بیرونی و درونی تقسیم کرد.
عوامل درونی متغیرهایی همچون ترکیب و ساختار دارایی و بدهی شرکتها، نسبتهای مالی و همه عوامل داخلی شرکت را شامل میشود. از سویی دیگر عوامل کلان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مستقیما و بهصورت برونزا بر میزان ریسک و بازدهکل بازار سهام اثرمیگذارند.
در چند سالگذشته توجهها به بازارهای مالی داخلی و خارجی دوچندان شده و مردم و سرمایهگذاران به بازارها علاقهمند شدهاند اما تحولات گوناگونی بازدهی این بازارها را تحتتاثیر قرار داده است. کرونا، جنگ اوکراین و روسیه، درهم شکستن زنجیره تامین، رکود و تورمهای وارداتی تحتعنوان عوامل بیرونی بینالمللی و سیاستهای پولی و مالی اشتباه، نرخهای بالای بهره و ارز خارجی بههمراه بازدهی بالای سرمایهگذاری در طلا و سکه و مسکن، رکود تورمی و اینچنین عوامل بهعنوان عوامل بیرونی محلی شمرده میشوند.
شاید در ابتدای کرونا، بورس به دلیل مداخله دولت و تزریق عجیب نقدینگی، عکس بورسهای جهانی، رشد قابلتوجهی داشت اما با خروج سیاسی دولت از این بازار مشکلات عدیده در بازار رخنه کرد و باعث افت شدید بورس شد. ضمن اینکه نرخ بهره (interest rate)، از منظر تئوری با سرمایهگذاری رابطه عکس دارد. با افزایش نرخ بهره، هزینه فرصت نگهداری پول نقد بالا میرود و جذابیت نگهداری آن یا سرمایهگذاری در بخشهای ریسکی اقتصاد کم میشود.
از طرفی نرخ بهره بالا، هزینه تامینمالی یا استقراض را برای شرکتها افزایش میدهد و آنها نمیتوانند در بخشهای جدید تولیدی سرمایهگذاری کنند. ازین رو سرمایهگذاری کاهش مییابد و بهدنبال آن رشد GDP کم میشود.
این کاهش رشد GDP مجددا تاثیر منفی روی رشد بازده بورس میگذارد اما صرف تحلیل نرخ بهره برای تاثیرگذاری آن بر بازده بازارهای مالی ایران کافی نیست. نرخ بهره حقیقی که از تفاضل نرخ بهره اسمی و تورم بهدست میآید عامل مهمتری برای جذب سرمایه است. از آنجایی که نرخ بهره حقیقی با توجه به تورم بالا در ایران عموما منفی بوده میتوان سپردهگذاری در بانک برای کسب سود در جامعه را امری غیرمنطقی دانست و تا زمانیکه نرخ بهره حقیقی به محدوده مثبت بازنگردد نباید سرمایهگذاریهای مبتنی بر نرخ بهره را انجام داد.
نرخ ارز خارجی مخصوصا دلار آمریکا، طلا و سکه هم بهصورت فیزیکی و هم بهصورت مالی، مسکن و در رتبه آخر اوراق قرضه بهعنوان داراییهای جانشین سرمایهای برای بورس ایران شناخته میشود. شدت جانشینی سرمایهگذاری در این داراییها با سرمایهگذاری در بورس متفاوت است و با وجود شرایط تاریخی و ثبات یا نوسان در این داراییها، میزان تقاضای سرمایهگذاری در آنها با سرمایهگذاری در بورس تغییر مییابد.
نقش افزایش تورم، شاخص تولیدات، نفت،تنشهای سیاسی و... بر بورس
افزایش تورم و انتظارات تورمی میتواند تاثیر مثبتی بر بورس بگذارد. بورس میتواند بهعنوان یک سرمایهگذاری در جهت پوشش تورم (inflation hedge) عمل کند. بههمیندلیل با افزایش تورم یا انتظارات تورمی عاملان اقتصادی به سمت سرمایهگذاری در این داراییها متمایل میشوند و در صورت وجود چشمانداز مثبت از آینده اقتصاد، بورس میتواند در این شرایط رشد خوبی را تجربه کند.
از دیگر شاخصهای مهم کلان اقتصادی موثر بر بورس میتوان به شاخص تولیدات صنعتی (industrial production) اشاره کرد. شاخص تولیدات صنعتی نشاندهنده وضعیت رونق یا رکود بازارهای سرمایه در ایران است. با بهبود این شاخص وضعیت تولیدات صنایع بورسی بهتر میشود و بازده این بازار بالا میرود. نفت بهعنوان کالای اصلی صادراتی ایران و تعیینکننده رشد اقتصادی، همبستگی مثبتی با وضعیت بازار سرمایه دارد اما مطالعاتی وجود دارد که وجود این رابطه را نقض میکنند یا به یک رابطه منفی میان این دو اشاره دارند.
شوکهای قیمتی نفت میتواند بر بازده بورس اثرگذار باشد. بهعنوان مثال افزایش قیمت نفت، باعث رشد درآمد ملی (national income) و تولید ناخالص داخلی میشود که به نوبه خود هم طرف تقاضا و هم طرف عرضه را بهبود میبخشد. نقدینگی بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصاد کلان به مثابه یک چاقوی دولبه است. تزریق نقدینگی اگر همراه باشد با هدایت آن به سمت تولید و نوآوری، میتواند باعث رشد و شکوفایی اقتصادی شود. تزریق نقدینگی با کاهش نرخ بهره و افزایش حجم پول میتواند تامینمالی شرکتها را راحتتر کند.
از طرفی افزایش حجم نقدینگی و کاهش نرخ بهره، جذابیت سپردهگذاری در بانک را کاهش میدهد و مردم و عاملان اقتصادی بیشتر به سمت بازارهای مالی و سرمایه گرایش پیدا میکنند اما اگر این نقدینگی کنترل نشود و با افزایش حجم پول و پایه پولی، سیلابی از نقدینگی ایجاد شود و این نقدینگی بهجای کاربرد در مشاغل مولد و درآمدزا صرف امور نامولد و دلالی شود، فقط سطح تقاضا و تورم را افزایش داده و تاثیری بر رشد بازارهای مالی و بهطور کلی رشد اقتصاد ندارد.
تنشهای سیاسی باعث ایجاد نوسان در بازارهای سرمایه میشود. این مهم با تغییر انتظارات فعالان اقتصادی در مورد چشمانداز بازار، نحوه و میزان سرمایهگذاری مردم را تغییر میدهد. با گذر از اثرگذاری اقتصاد کلان و عملکرد بازار بورس و فارغ از تمام اتفاقات، بازار سرمایه ایران سیکلهایی را طی میکند که گاهی مطابق با تئوریهای کلان اقتصادی نیستند.
رشد تولید ناخالص داخلی حقیقی که در ایران عمدتا متاثر از نفت است بر عملکرد بازار سرمایه ایران تاثیر ندارد. چراکه عمده این درآمدهای نفتی خرج هزینههای جاری و بدهیهای دولت و میزان کمی از آن در بازارهای مالی سرمایهگذاری میشود. نشر نقدینگی در ایران، بدون هدایت آن به سمت اهداف مولد انجام میشود که صرفا تقاضای سفتهبازی را افزایش داده و تورم در بخشهای دیگر اقتصاد را بیشتر میکند. از این مثالها در اقتصاد ایران فراوان وجود دارد و مایه اندوه است که سرمایههای ملی به نحو صحیح مدیریت نمیشوند.
پیش بینی اصلاح شاخص تا آخر تابستان
نمودار شاخص بورس روندی صعودی دارد و پس از حرکات اصلی دارای اصلاحهای قیمتی و زمانی است. بهطوری که با میانگین ۴۰ روزه حرکات شارپ صعودی را طی کرده و با میانگین ۵۰ روزه اصلاح زمانی و قیمتی را فارغ از تمام اتفاقات حوزه کلان انجام داده اما آیا شرایط فعلی مانند دهههای گذشته است؟ مسلما خیر!
شرایط تورمی و رکودی حالحاضر به گونهای است که میتواند مدت این اصلاح زمانی را پس از اصلاح انجامشده قیمتی بیشتر یا کمتر کند اما بهعنوان یکسناریو میتوان گفت اصلاح زمانی تا آخر تابستان به پایان میرسد.
انتهای پیام