مدیر اسبق نظارت بر بورس های سازمان بورس بعد از ماه ها سکوت از انفعال نهادهای مالی انتقاد کرد و خواهان معرفی و جذب سرمایه گذاران به این بازار شد.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، محمودرضا خواجه نصیری با اشاره به نامه کانون نهادهای سرمایهگذاری در خصوص ماده واحده مالیات در بودجه ۱۴۰۳ مبنی بر ارزش ۹۱۷۰ هزار میلیاردی داراییهای صندوقهای سرمایهگذاری معادل ۱۱ درصد نقدینگی کل، اعلام کرد: این قدرت عظیم باعث افتخار است اما از دریچه دیگر نگاهی به این دارایی انداخته شود هم خالی از لطف نیست.
ارزش معاملات سهام در بورس و فرابورس ۱۷ اردیبهشت سال گذشته ۳۴ هزار میلیارد تومان بود یعنی کمتر از ۴ در هزار دارایی تحت مدیریت نهادهای مالی بازار سرمایه. اگر منابع تحت مدیریت شرکتهای سرمایهگذاری و هلدینگها هم در نظر گرفته شود این نسبت به صفر میل میکند. اینکه فعالیت نهادهای مالی بازار سرمایه که واسطه جذب و هدایت آنها به بازار سرمایه هستند در این بازار تقریباً صفر است به مفهوم عدم اعتقاد این نهادها به بازار سهام است که اگر چنین است از دیگران چه انتظاری میرود؟!
مگر نه اینکه تمام معافیتهای مالی اخذ شده در قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی با منطق وظیفه خطیر این نهادها در جذب نقدینگی و هدایت آن به سمت تولید بود؟ آیا اینکه امروز ۹۹ درصد این قوا در جهت گرفتن منابع از مردم و سپردن آنها به بانک یا خرید اوراق بدهی دولت معطوف میشود کمک به تولید محسوب میشود؟
سوالات بی پاسخ
چند سال پیش جهت کسب رضایت سازمان به تخصیص بخش اندکی از این منابع ( ۵ تا ۱۰ درصد) به بازار سهام بحثی کارشناسی در گرفت. همه دوستان مخالف معتقد بودند این منابع با هدف تمرکز برای کسب بازده بدون ریسک و ثابت طراحی شده اما سوالاتی نه آن زمان و نه در هیچ زمانی پاسخ داده نشد؟
۱. مگر این گونه صندوقها در بازار سرمایه فعالیت نمیکنند؟ مگر نه اینکه فعالیت صندوقهای کاملاً تنیده با ابزارهای بازار پول در دنیا به عنوان صندوقهای بازار پول شناخته میشوند.
۲. مگر نه اینکه معافیت و مشوقهای مالیاتی ابزارها و نهادهای مالی بازار سرمایه به واسطه عملکرد آنها در جذب نقدینگی و هدایت به سمت تولید به این ابزارها و نهادها اعطا شد؟ بازار سهام چنین شأنی ندارد؟ شایسته نیست این معافیتها در هدایت نقدینگی به سمت بازار سهام هم کمی بکار گرفته و باور شود نقدینگی بازارها را مدیریت و هدایت میکند و ارزش میدهد و در رقابت، بازارها را به جایگاهی میرساند.
نمیتوان ۱۱ درصد نقدینگی را در اختیار داشت و فریاد مظلومیت سر داد از ضیق نقدینگی و مطالبه تزریق نقدینگی مساعدتی معادل یک در هزار آنچه تحت مدیریت است را از صندوق توسعه یا سیستم بانکی کرد؟ عجیب نیست؟! زور را نباید به التماس داد! اگر بازار بیرمق و منفعل است، کنار نشستن نهادهای مالی و نگاه کردن راه حل رسیدن به هدف است یا مبارزه با دستاندازیها به بورس. سرنا از سر گشاد زده شده است!
تصور کنید بورسی که ارزش معاملات روزانه آن کمتر از ۴۰ در میلیون نقدینگی کشور است در کجای معادلات یک تصمیم گیر یا یک سیاست گذار میگنجد؟
اکنون قهر کرده و معتقد بوده بورس با این سیاستها ارزشی ندارد؟ خواستار کوچک کردن آن و اعلام نابودی و رسیدن به فریاد آن هستید؟ خود کوچک کرده بعد می پرسید چرا به حساب نمیآورید؟ وقتی ارزش روزانه معاملات بورس از گردش معاملات مسکن مناطقی از تهران کمتر است چگونه به حساب آید؟
آیا واقعاً سهام ارزش ندارد؟ چند شرکت را تخصصی ارزش گذاری کردهاند؟ با همان عینکی که یک شرکت را برای عرضه اولیه ارزیابی میکنید شرکتهای موجود را ارزیابی کردهاید؟ یا با کشیدن پای عبارت نرخ سود بانکی و استدلال P/E بازار، حجت بر خود و دیگران تمام شد؟ بازار سرمایه تخصصی و مبتنی بر دانش است ! به اینجا که میرسد علم از رادار منطقها خارج میشود!
تا ارزشی نمایان نشود، خریداری برای آن پیدا نمیشود. ارزش سهام شرکتها در بازارهای مالی توسعه یافته روزانه توسط نهادهای مالی تخصصی با روشهای کارشناسی ارزش گذاری سنجیده و مرتباً بروز میشود و یکی از با اهمیتترین متغیرهای تصمیمسازی در بازار سهام است.
آبان سال ۹۲ که بازار دوره رشدی را گذرانده بود در جلسهای با حضور مدیران نهادهای مالی در سازمان بورس وضعیت بازار ارزیابی شد. بزرگواران قلم به دست و عینک بر چشم آمدند و استدلال کردند حداقل P/E بازار باید ۱۲ باشد. همه اساتید دانشگاهی اهل فن و تجربه به فاصله چند ماه و البته با افزایش نرخ خوراک پتروشیمیها، P/E انتظاری را به یک سوم کاهش دادند. در آن جلسه اول و بعد از آن کسی از نوک دماغ جلوتر نرفت.
همه آن دانشی که در وادی ارزش گذاری آموخته بودند را هم به ثانیهای در کیسه گره زده و معدوم کردند.
سخنی با مدیران نهادهای مالی
۱. منابع در اختیار یعنی قدرت برای نهادهای مالی است. اگر به فکر بهبود بورس هستید راههای آن هم که بسیار واضح است. لطفاً به قدر همت در هر بخش آن که میخواهید و میدانید سرمایهگذاری کنید! به ارزش سهام در اختیار یا ظرفیتهای بازار واقفید؟ رصد میکنید؟ این رسالتی است که باید انجام دهید و نهادهای مالی را شایسته کسب درآمد از این بازار میکند.
۲. اگر به زعم مدیران نهادهای مالی، بازار سهام جای سرمایهگذاری نیست پس الان در اتمسفری که تخصص دارند چه میکنند؟ اینکه کرکره بازار تا نیمه پایین باشد و سوت و کور و همه سرقفلی داران در چهار سوی دیگری( بازار بدهی و بازار پول) مشغول باشند و دلخوش به اینکه چراغهای راسته بازار خود کورسویی دارد( شاخص بورس) که نه کور میکند و نه شفا میدهد زیبنده نیست. این راسته توجه و اهمیت کدام رهگذری را برمیانگیزد چه برسد به صاحبان سرمایه؟! مگر رسالت بازاریابی و معرفی و جذب مخاطب به این بازار بر عهده چه کسی است؟
۳. مادامی که نبض بورس ضعیف باشد بالا و پایین آن هم رصد نمیشود. با ضرباتی که بر سر این موجود وارد شده رها کردن آن حس ترحم بر نمیانگیزد که هیچ خیال ضاربان را هم راحت میکند که صدایی از مضروب بر نمیخیزد. نهایتاً به فکر کفن و دفن باشند.
۴- بورس را به جایگاه خودش برگردانید تا در حیطه اولویت های مدیران و صاحبان سرمایه قرار گیرد در دوران رونق بورس نهادها و سازمان های، بخش خصوصی و دولتی در تفکر توسعه بخشی از ساختار خود در فضای سرمایه گذاری بودند. چرا که آن را افق توسعه می دیدند و قدم گذاشتن در آن را معبری برای پیشی کرفتن از رقبا .
تلگرام اصلی بورس پرس : t.me/boursepressir
انتهای پیام