وی با بیان اینکه منظور دولت از فقر مطلق برای یک خانواده پنج نفره ٧٠٠ هزار تومان است، افزود: این مبلغ برای یک خانواده پنج نفره حتی تامین کننده غذا نیست. درحال حاضر حتی اندازه خانواده در ایران تغییر کرده و کوچکتر شده و به میانگین چهار نفر رسیده است. خط فقر همچنین بین نقاط مختلف و حتی روستاهای مختلف، متفاوت است.
این استاد دانشگاه با تعریف سبد معیشتی خانوارها گفت: آنچه ما به عنوان فقر مطلق تعریف میکنیم سبد مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در بر داشته باشند به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحی به خطر بیفتد، این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده و شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حمل نقل و... هستند.
راغفر با اشاره به اینکه در اندازه گیری فقر معمولا به مخارج کل خانوار توجه میشود، درآمد اعلامی برای تعیین فقر مطلق را دقیق نداست و اظهار داشت: معمولا در این روش به نحوه توزیع درآمد کمتر توجه میشود. اما نکته اینجاست که برخی این موارد را فقط با نگاه به مخارج کل خانوار در نظر میگیرند و متوجه نمیشوند افزایش هزینه خانوار چه آسیبهایی به آنها زده است.
وی تصریح کرد: در این حالت شاید مخارج خانوار افزایش پیدا کرده باشد اما آنها فقیرتر شده اند. اگر فقط هزینههای درمانی یک نفر بالا برود و آن را به کل مخارج تقسیم کنیم شاید مخارج بالاتر رفته باشد، اما ممکن است این فرد، این مبلغ را با فروش فرش زیرپا تامین کرده و دچار هزینههای کمرشکن درمان شده باشد.
سقوط ۷ درصد خانوارهای ایرانی به زیرخط فقر در سال ۹۱
این پژوهشگر ادامه داد: در سال ۹۱ وقتی هزینههای درمان خانوارها را محاسبه کردیم، دیدیم با محاسبه مخارج درمانی پرهزینه، ۷ درصد به خانوارهای فقیر اضافه شده و آنها به زیر خط فقر سقوط کردهاند. این افراد، چون مخارج بالایی داشتند، فقیر نبودند اما با مخارج درمانی آنها ۷ درصد به فقرا افزوده شده بود.
راغفر نقش بیمه سلامت در کاهش فقر اقتصادی را موثر دانست و گفت: این طرح متعلق به سالهای اخیر است و در عین حال همه چیز مانند خدمات دارویی را هنوز پوشش نمیدهد اما تاثیر گذار بوده است.باید پرسید چه کسانی در این طرح برنده شدند؟ همزمان با اجرای این طرح وضع ۲۰ درصد جمعیت با درآمد پایین و ۲۰ درصد افراد با درآمد بالای جمعیت بهتر شده و در عین حال وضع دو گروه وسط بدتر شده، چرا که هیچ ضابطهای برای شناسایی کسانی که قرار است از این خدمات استفاده کنند وجود ندارد و برای مردم تقاضای القایی به وجود آمده است.
وی با بیان اینکه فقر آموزشی نشان میدهد نابرابری آموزشی افزایش یافته،افزود: مطالعات نشان میدهد درآمد ۶ درصد از جمعیت هزینه غذا را تامین نمیکند. اسم این مرحله خط گرسنگی است و به آن معناست که درآمد یک خانوار حتی نمیتواند هزینه حتی غذا را تامین کند. ما میدانیم که خانوارها فقط با هزینه غذا خوردن رو به رو نیستند بلکه هزینههای دیگر هم مانند هزینه حمل و نقل، پوشاک، مسکن و ... را هم دارند.
این اقتصاددان اظهار داشت: خانواری که کل مخارج آن کمتر از سبد حداقل غذا است حتما با گرسنگی و با مشکلات آموزشی و دسترسی به خدمات سلامت روبهرو است. هرچند نهادهای دولتی این رقم را دو یا ۳ درصد (جامعه) اعلام میکنند، اما تا جایی که به یاد میآورم وزارت بهداشت این رقم را ۱۰ درصد اعلام میکرد، این میزان به جز گروهی است که با مشکل سوء تغذیه رو به رو هستند.
فقر مطلق در ۳۳ درصد جمعیت
راغفر با بیان اینکه بخش قابل توجهی از مشکل سوء تغذیه به خاطر فقر نیست بلکه به خاطر تغذیه نامناسب ایجاد میشود، تصریح کرد: برای مثال این افراد به جای مصرف مواد ریزمغذی کافی، تنقلات مصرف میکنند. روشهای مختلفی برای محاسبه فقر وجود دارد، زیرا در محاسبه فقر برخی شاخصها میتواند روی تعداد کسانی که زیر خط فقر هستند تاثیر گذار باشد، اما پایینترین چیزی که در سالهای اخیر محاسبه کرده ایم ۳۳ درصد جمعیت دچار فقر مطلق هستند و ۶ درصد نیز دچار گرسنگی هستند که این تعداد نزدیک به ۵ میلیون نفر است.
وی با اشاره به اینکه تعیین شاخص میزان سبد غذایی برعهده موسسه تغذیه است، توضیح داد: برای مثال هر فرد باید ۲۰۸۰ کیلو کالری در روز دریافت کند، اما این میزان فقط با خوردن نان تامین نمیشود بلکه ریز مغذیهایی هم دارد. این مبنایی است که ببینیم چه درصدی از کل مخارج خانوارها غذا بوده است؟ برای مثال اگر یک سوم آن غذا بوده، دو سوم دیگر آن سایر مخارج خانوار است. پس اگر سبد پایه غذا را تعیین کنیم از روی آن میتوانیم حداقل درآمدها را برای سایر مخارج نیز تعیین کنیم.
این پژوهشگر با بیان اینکه اگر بگوییم 3.2 میلیون تومان خط فقر است، اطلاعاتی ناقص را ارائه کرده ایم، گفت: باید بگوییم این مبلغ برای کجا و برای چه نوع خانواری است؟ چراکه خانوارهای روستایی با خانوارهای شهری و خانوارهای شهرهای کوچک با خانوارهای شهرهای بزرگ در هزینهها و ترکیب سبد مصرفی متفاوت هستند بنابراین تورمی که حاصل میشود به گروههای مختلف خانوارها و به میزان متفاوتی آسیب میزند، اتفاقا گروههای پایین درآمدی نرخ تورم بالاتری از گروههای میانگین جامعه دارند.
راغفر ادامه داد: اگر بخواهیم درست برنامه ریزی کنیم باید بدانیم هرموقع تورم ایجاد میشود فاصله طبقاتی گروههای پایین و بالا بیشتر میشود، چراکه آنها قادر نیستند درآمد را به همان نسبت بهبود بدهند به همین دلیل همواره فاصله بیشتر شده و دچار مشکلات عدیدهای میشوند.
یارانه تورم را افزایش داد
وی با اشاره به نقش یارانهها در کاهش میزان فقر نیز گفت: وقتی در دی ماه ۸۹ پرداخت یارانه شروع شد، به جز یکسال اخیر، سالیانه ۴۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان یارانه به همه مردم پرداخت شده است. به چند دلیل پرداخت یارانه به کاهش فقر کمک نکرده، اول آنکه این حجم بزرگ نقدینگی که وارد میشود خود تورم زاست و در تورم گروههای پایین بیشتر آسیب میبینند، دوم آنکه شیوه درست برخورد و کاهش فقر، اشتغال زایی برای خانوارهاست.
به این استاد دانشگاه،افزایش تورم باعث میشود بهانهای برای گروههای قدرت و ثروت در جامعه فراهم شود تا نرخ ارز را افرایش دهند، همین امر سبب میشود تولید آسیب ببیند چرا که تولید کننده بخش قابل توجهی از نهاده هاست که قادر نیستند با رقبای خارجی مثل ترک و چین رقابت کنند به همین دلیل در دولتهای نهم و دهم ۱۴ هزار واحد تولیدی از صحنه فعالیت اقتصادی خارج شدند.
راغفر با بیان اینکه بین سالهای ۸۵ تا ۹۰، ۴۱۵ هزار شغل در صنعت از بین رفت و بعد خود به خود با از بین رفتن شغل بیکاری تشدید شد، گفت: از طرف دیگر ما ورود جمعیت جوان به بازار کار را داریم که فشار بر بازار کار بیشتر شده و با افزایش بیکاری انواع و اقسام مشکلات مثل فقر ایجاد میشود، پیامدهای اجتماعی هم به وجود میآید که امروز با آنها مواجهیم.
وی با بیان اینکه در سال ۸۹ به یک خانوار ۵ نفره ۲۲۵ هزار تومان یارانه میدادیم که برحسب قیمتهای ثابت و محاسبه تورم در دی سال ۸۶ این ۲۲۵ هزار تومان، ۸۱۲ هزار تومان شده، گفت: یعنی ۸۱۲ هزار تومان سال جاری معادل ۲۲۵ هزار تومان سال ۸۹ است پس میبینید چرا خانوارهای فقیر، فقیرتر شده اند چرا که ظرفیتهای جدیدی برای کسب درآمد نداشتهاند این درحالی است که خیلی از خانوارهای محروم جامعه عمدتا با همان یارانه زندگی میکنند.
انتهای پیام