مهدی کرباسیان معاون وزیر صنعت و بردار بزرگتر وزیر اقتصاد، چند خاطره از مرحوم پدر نگارش کرده که شناخت جالبی از گذشته این برداران به دست می آید.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، مهدی و مسعود کرباسیان دو هفته قبل پدر خود را از دست دادند و در این میان برادر بزرگتر یعنی مهدی در دلنوشته ای شناخت جالبی از گذشته پدر و برداران کرباسیان داده است :
دو هفته قبل پدرم در ساعت ١٧:٤٠ یکشنبه ٨ مردادماه ٩٦ در ارامش با ایست قلبی ما را ترک کرد. هر روز و هرساعت بفکر ایشان هستم، از طرفی غمگین و ناراحت از فقدانشان ولی از خداوند سپاسگزارم که در ارامش ایشان را نزد خود برد.
پدرم حاج احمد کرباسیان در تمام عمر تا بخاطر دارم دلسوز مردم بویژه افتادگان بود، براساس باور اعتقادی عمیق مذهبی که داشت تلاشش برای اموزش نسل جوان مستمر بود.
یاد دارم که در ٥ سالگی و در سال ٣٥ من را با خود به نماز جمعه مرحوم ایت الله ارباب ازمجتهدین وقت ( ایشان ملبس به قبا وکلاه پوستی بودند) که در ده گورتان ٢٠ کیلومتری اصفهان نماز اقامه می کرد (چون نماز جمعه دیگری در مسجد شاه( امام فعلی) توسط امام جمعه منصوب حکومت اقامه می شد)، می برد و ایشان اعتقاد داشت بهترین راهنما برای فرزندان اموزش ورفتار پدر ومادر است.
پدر تا ملی شدن نفت همراه بازاریان اصفهان فعال بود وپس از کودتای ٢٨ مرداد با جمعی از همفکران سیاسی. مذهبی مانند شهید بهشتی و مرحوم اشنی وبرادران غرضی و ...... در پوشش گروه اسلامی قرانی جلسات سیاسی برگزار می کردند حسب گفته محمد غرضی در مراسم ختم،اولین جلسه گروه به دعوت و در منزل پدر برگزار شده است. من به تناوب در جلسات انها با پدر همراه بودم. این جمع پس از واقعه ١٥ خرداد ٤١ ودستگیری نفراتی از جمع بنحو سابق ادامه نیافت.
خاطره ای دیگر که نشان از احترام به پدر ومادر است اینکه ایشان بدلیل علاقه به تحصیل پس از دریافت دیپلم از دبیرستان گلبهار در دانشگاه تهران در سال ٢٢ در رشته حقوق ادامه تحصیل می دهد،در پایان سال دوم تحصیل وشروع سال پایانی فارغ التحصیلی پدر بزرگم مرحوم حاج عبدالمحمود از ایشان سوال می کند که شما هفتگی به تهران برای چه می روید؟، پدر ابراز می کند دررشته حقوق تحصیل می کنم و پدر بزرگ سوال می کند که چکاره شوید وایشان می گوید قاضی یا وکیل ،بنا دارم از حقوق مظلومان در دادگاه ها دفاع کنم .
پدربزرگ می گوید ایا مطمین هستید ان فرد مظلوم هست مگر شما می توانید همسان علی(ع) رفتار کنید،من جواب خدا را بخاطر خطای شما چه بدهم و پدر با همین حرف چون نارضایتی را می بیند ترک تحصیل می کند و در حجره پدر ادامه کار می دهد.
سال ٣٨ دانشکده ادبیات اصفهان دوره شبانه برقرار می کند وپدر ثبت نام دررشته زبان انگلیسی کرده و لیسانس می گیرد و سپس دوره عالی امور تربیتی را ادامه داد که با سید محمد خاتمی همکلاس شدند و هردو نفر با موفقیت پایان نامه دریافت کردند.ایشان از بازار بدلیل علاقه به دانش و اموزش ،شغل دبیری را انتخاب و از بازار به اموزش وپرورش رفت و از مبارکه و سده (خمینی شهر )فعلی تدریس را شروع کرد.
از سال ٥٠ پس از اقامت در تهران بدلیل حمایت از تحصیل بنده که در تهران در رشته حسابداری قبول شده بودم به تهران کوچ کردند و در دبیرستان های نارمک و خوارزمی وکمال تدریس کردند تا بازنشسته شدند.
پدرم در تمام عمراز مطالعه حتی تا روز اخر عمر غافل نشد و بصورت جدی مسایل سیاسی را پیگیری وباور عملی به ازادی خواهی وعدالت و رفع فقر و کمک به مستمندان داشت و بعنوان یک مسلمان واقعی احکام اسلامی را باور و اجرا و به اطرافیان توصیه می کرد.
خداوند ایشان را با ائمه اطهار وپیغمبر محشور کند. جایش خالی است و دلتنگش هستم.
انتهای پیام